پژوهش حاضر به بررسی اثر واسطه ای اختلال تنظیم هیجانی بر رابطه بدرفتاری با کودکان و آسیب شناسی روانی می پردازد .یک نمونه بزرگسال ( ۷۰۱ ( n = از زمینه های مختلف آسیب شناسی روانی , پرسشنامه آسیب های دوران کودکی ( , ( CTQ مقیاس مشکلات تنظیم هیجان ( , ( DERS پرسشنامه کوتاه علایم ( ( BSI و مقیاس منفی عاطفه مثبت ( ( PANAS را تکمیل کرد . تجزیه و تحلیل همبستگی نشان داد که همه انواع بدرفتاری با کودکان به طوریکنواخت با اختلال تنظیم هیجانی مرتبط بوده و ابعاد اختلال تنظیم هیجانی به شدت با آسیب شناسی روانی مرتبط است . دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان به عنوان قوی ترین پیش بینی کننده ظهور کرد. تجزیه و تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که اختلال هیجانی رابطه بدرفتاری با کودک و آسیب شناسی روانی را حتی پس از کنترل واریانس مشترک با عاطفه منفی تا حدودی میانجی گری می کند. این یافته ها بر اهمیت اختلال تنظیم هیجانی به عنوان یک مکانیزم میانجی ممکن در ارتباط بین بدرفتاری کودکان و آسیب های روانی بعدی تاکید دارند. علاوه بر این , مداخلات هدفمند کردن راهبردهای خاص تنظیم هیجان می تواند در کاهش آسیب های روانی در قربانیان بدرفتاری کودکان موثر باشد .