سلامت روان یکی از ابعاد مهم زندگی انسان است که تحت تاثیر عوامل گوناگونی از جمله باورهای دینی، محیط اجتماعی و ویژگی های شخصیتی قرار دارد. از دیدگاه روانشناسی،
سلامت روان به معنای تعادل هیجانی، شناختی و رفتاری است که امکان سازگاری موثر فرد با محیط را فراهم می سازد. در منابع اسلامی، به ویژه در نهج البلاغه، راهکارهای متعددی برای دستیابی به
سلامت روان ارائه شده است. این پژوهش به بررسی تطبیقی مفاهیم
سلامت روان در
نهج البلاغه و نظریه های
روانشناسی می پردازد. از دیدگاه نهج البلاغه، ایمان، صبر، توکل، شکرگزاری، ساده زیستی و دوری از دنیاپرستی از ارکان
سلامت روان محسوب می شوند. در
روانشناسی نیز نظریه هایی مانند نظریه نیازهای مازلو،
نظریه شناختی-رفتاری بک و نظریه
معنادرمانی فرانکل، به بررسی عوامل موثر بر
سلامت روان پرداخته اند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی این مفاهیم پرداخته و نشان داده است که آموزه های
نهج البلاغه در بسیاری از موارد با یافته های
روانشناسی مدرن تطابق دارد.