امروزه سازمانها، دانش را مهم ترین منبع ارزشمند و استراتژیک می دانند و یقین دارند برای رقابتی ماندن باید منابع و قابلیت های فکری خود را مدیریت کنند. با این وجود سازمان ها در صورتی می توانند از دانش به عنوان یک سرمایه و دارایی ارزشمند در جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار استفاده کنند که بتوانند دانش استراتژیک خود را به خوبی شناسایی کنند و از عهده اهرم سازی آن برای پشتیبانی
استراتژی های رقابتی سازمان برآیند. در این صورت،
استراتژی دانش مقدم بوده و منظور از
مدیریت دانش نیز، مدیریت کردن بر دانشی است که
استراتژی دانش آن را مشخص کرده است. در این معنا،
استراتژی مدیریت دانش نیز، همان
استراتژی مدیریت پیاده سازی دانشی است که قبلا و توسط
استراتژی دانش، جایگاه آن برای سازمان و در ارتباط با
استراتژی کسب وکار کالن مشخص شده است. برخی تعاریف، ناظر بر همین دیدگاه هستند.
استراتژی مدیریت دانش تعیین می کند چگونه آنچه را که
استراتژی دانش تبیین و مشخص نموده در مکان مناسب، زمان مناسب و توسط شخص مناسب به انجام می رسد. و یا اینکه،
استراتژی مدیریت دانش به عنوان مجموعه ای از تکنیک ها و اقدامات عملیاتی برای پیاده سازی
استراتژی دانش است. به عبارت دیگر
استراتژی مدیریت دانش میزان اهمیت دارایی های دانشی را آشکار می سازد. در حالیکه تدوین
استراتژی دانش در انتخاب نوع، عمق و منبع دانش مورد نیاز به سازمان کمک می کند.