برسی روایت من مات بغیر امام مات میته الجاهلیه بر اساس اشکاالت عبدالرحمان دمشقی abstract
حدیث من مات بغیر امام مات میته الجاهلیه در مضامین مختلفی نقل شده است و عالوه بر این
مضامین مختلف خود این حدیث از دو طریق مورد قبول به دست امت رسیده است. با توجه به این بیان باید گفت که این حدیث و مضامین مختلفش در حد تواتر است که نشان از قطعی صدور بودن این معنا را دارد و همین امر موجب شده تا علمای فریقین بر شهرت این معنا اتفاق نظر داشته باشند. با این وجود عبدالرحمان دمشقی در کتاب خود که در نقد شیعه است تلاش کرده تا این حدیث را به نقد بکشاند و بر اساس آن خود شه ای را به مذهب امامیه وارد کند. او به این روایت در دو محور داللت و سند اشکال وارد کرده است که باید گفت او در محور داللت با فهم نادرستی که از مفهوم
معرفت امام دارد اشکالاتی را متوجه شیعه دانسته است که به هیچ عنوان به شیعه وارد نیست و در اسناد نیست. با بی توجهی به قواعد جرح و تعدیل و قراین موجود با استفاده از یک یا دو جرح یک راوی به تضعیف
اسناد روایت پرداخته است که این امر غیر قابل قبول است. با توجه به این امر باید گفت که این روایت با مضامین مختلفش از آنجا که در حد تواتر است و معنای آن نیز با مضامین مختلفی که دارد مورد پذیرش جمیع فرق اسلامی است قطعی صدور می باشد و جای هیچ شک و شبهه ای در صدور آن نیست.