سجع به عنوان یکی از عناصر بلاغی و زیبایی شناختی در ادبیات فارسی، نقشی اساسی در شکل گیری و انتقال معانی و پیام های اخلاقی در امثال و حکم محمدعلی دهخدا ایفا می کند. این مقاله به بررسی نقش
سجع در امثال و حکم دهخدا و تاثیر آن بر زیبایی شناسی، انتقال معنا و ماندگاری این امثال در ذهن مخاطبان می پردازد.
سجع با ایجاد توازن و هماهنگی در ساختار جمالت، به جذابیت و تاثیرگذاری متن کمک کرده و آن ها را به ابزارهای موثری برای آموزش و انتقال حکمت های انسانی تبدیل می کند. این مقاله به تحلیل انواع
سجع و تاثیر آن بر زیبایی شناسی متن می پردازد و نشان می دهد که
سجع چگونه می تواند به ماندگاری عبارات و جمالت در ذهن افراد کمک کند. همچنین،
سجع به عنوان ابزاری موثر در انتقال پیام های اخلاقی و اجتماعی، به تقویت و تاکید بر این پیام ها کمک می کند. این ویژگی به ویژه در امثال و حکم، که به عنوان منابعی غنی برای یادگیری و انتقال ارزش های اخلاقی در جامعه شناخته می شوند، اهمیت دارد. عالوه بر این،
سجع می تواند به بیان عواطف انسانی و احساسات کمک کند و به تنوع و زیبایی در بیان افزوده و به غنای زبان فارسی یاری رساند. در نهایت، این مقاله نتیجه گیری می کند که
سجع نه تنها به عنوان یک عنصر زیبایی شناختی، بلکه به عنوان ابزاری موثر برای انتقال معنا و پیام های اخلاقی در امثال و حکم دهخدا، اهمیت ویژه ای دارد و توجه به آن می تواند به درک عمیق تری از زیبایی شناسی و بالغت در ادبیات فارسی منجر شود.