ارتباط سبک تفکر با بهزیستی روانشناختی معلمان ورزش استان چهارمحال وبختیاری abstract
هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط
سبک تفکر و
بهزیستی روانشناختی معلمان تربیت بدنی استان چهارمحال وبختیاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه
معلمان تربیت بدنی استان چهارمحال وبختیاری در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد که به روش میدانی اجرا می شود. جامعه آماری این تحقیق شامل ۶۰ نفر از
معلمان تربیت بدنی استان چهارمحال و بختیاری می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای بر اساس نسبت انتخاب و به عنوان نمونه آماری مورد آزمون قرار گرفته اند با در نظر گرفتن احتمال مخدوش شدن تعدادی از پرسشنامه ۸۰ پرسشنامه به عنوان نمونه آماری نهایی تحقیق مورد بررسی قرار گرفته جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ۲۵ گویه
سبک تفکر استرنبرگ و(۱۹۹۷) و پرسشنامه ۱۸ گویه
بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹) استفاده شد. نتیجه آزمون کلموگروف-اسمیرنوف برای هر سه پرسشنامه نشان همدلی قابل قبول بودن توزیع نرمال برای پردازش داده ها می باشد. استنتاج می شود توزیع داده ها به متغیرها ضریب همبستگی پیرسون و سطح معناداری بین فرضیه های مورد نظر رابطه معناداری دارد. بنابراین با توجه به ضرایب همبستگی بین متغیرها می توان گفت ازاین رو فرضیه های تحقیق تایید می گردند. از این رو می توان گفت بین
سبک تفکر و ابعاد مختلف
بهزیستی روانشناختی (قانون واژگان مشابه) و
بهزیستی روانشناختی معلمان ورزش استان چهارمحال و بختیاری رابطه معناداری وجود دارد. ضریب تشخیص
سبک تفکر بیانگر آن است که ۷۶/۵ درصد تغییرات
بهزیستی روانشناختی معلمان با متغیرهای دیگر مشخص شده قابل توجه است و بنابراین
سبک تفکر و ابعاد آن در تعیین مقادیر مختلف
بهزیستی روانشناختی دخالت دارد و بنابراین یک رابطه خطی معناداری بین آنها وجود دارد.