یکی از اهداف مهم هر ابزار پژوهشی تعیین ذات و ماهیت سازه ای است که آن ابزار می سنجد. در واقع اشیا فیزیکی و عینی ذات و
ماهیت سازه ها روشن است اما در سازه های روانشناسی این وضوح وجود ندارد به همین دلیل در روان سنجی اعتبار ابزار را اطمینان
از آن ذکر می کنند که ابزار دقیقا همان چیزی را بسنجد که برای آن تعیین شده است.
اشتیاق به تغییر سازمان در پیشینه پژوهش ها
گاهی به عنوان یک سازه نگرشی تعریف شده و بنابراین سه مولفه اصلی
نگرش برای آن در نظر گرفته شده است که شامل مولفه های
شناختی – رفتاری و عاطفی است (برای مثال تسایوسیس و واکولا، ۲۰۱۸، و بوکنو و دووس، ۲۰۰۹). از طرف دیگر کان (۱۹۹۰)
سازه ای به نام
در دسترس بودن تعریف کرد که متغیر انرژی یکی از مولفه های آن بود که آن را یکی از مقیاس های اشتیاق به تغییر
قرار داد. مقیاس دیگر کوشش در جهت تغییر است. به نظر می رسد که این مقیاس جنبه انگیزشی داشته باشد و یک مقیاس نگرشی
نیست زیرا تغییر همیشه نیاز به
انگیزش بالایی دارد که حتی از زمان ارسطو نیز تحت عنوان علت فاعلی به آن پرداخته شده است.
هدف این پژوهش آن است که از طریق اعتبار ملاکی از نوع همزمان با دو مقیاس سرزندگی (نیکس و همکاران، ۲۰۱۳) برای انرژی
و مقیاس کوشش در جهت تغییر که هر دو مقیاس های انگیزشی هستند، رابطه بین مقیاس های انگیزشی و نگرشی با مقیاس های
انرژی تغییر و کوشش در جهت تغییر (آلبرشت، ۲۰۲۳) مورد سنجش قرار گیرد. برای اعتبار سازه آن نیز این سوال مطرح است که
آیا مقیاس آلبرشت دارای دو عامل مستقل اورتوگونال و یا دو عامل وابسته است؟ این مساله به خصوص به این دلیل اهمیت دارد که
ممکن است سازه های زیربنایی آن در مدل های معادلات ساختاری و از جمله مدل تحلیل میانجی رفتارهای متفاوتی نشان دهند.
روش های به کار گرفته شده برای اعتبار سازه قبلا توسط ریندسکوپف و رز (۱۹۸۸) تشریح شده است. یافته ها نشان داد که اعتبار
همزمان مقیاس های انگیزشی (نیکس و همکاران) با مقیاس آلبرشت بیش از مقیاس نگرشی (تسایوسیس و واکولا، ۲۰۱۸) است و
نتایج تحلیل اعتبار سازه نشان داد مقیاس های
انرژی تغییر و کوشش در جهت تغییر از دو زیرمقیاس ارتوگونال تشکیل شده است که
می تواند رفتارهای متفاوتی را نشان دهد و بر مبنای آن پیشنهاد می شود که پژوهشگران رابطه این سازه را در مدل های ساختاری
مورد نظر قرار دهند.