بررسی رابطه استدلال پیامدی و استدلال تناسبی با موفقیت تغییر با توجه به نقش میانجی بدبینی به تغییر abstract
امروزه عملکرد سازمانی و پایداری کسب وکارها به طور قابل توجهی به همسو شدن با محیطی که خود به سرعت در حال تغییر است بستگی دارد. با این همه بیش از سه چهارم تلاش های سازمانی در جهت تغییر محکوم به شکست بوده که خود اهمیت شناخت عوامل مرتبط با ناکامی برنامه های تغییر را روشن می سازد. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه
استدلال تناسبی و
استدلال پیامدی با بدبینی نسبت به تغییر و تاثیر بدبینی به تغییر بر موفقیت برنامه های تغییر بوده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات بنیادین و با رویکرد کمی و شیوه همبستگی انجام شده است. نمونه مورد مطالعه این پژوهش کارکنان صنعت فولاد در استان اصفهان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این پژوهش در مجموع بر روی ۱۳۶ نفر از اعضای جامعه، انجام شد. ابزارهای استفاده شده پرسشنامه
استدلال پیامدی و تناسبی تغییر آتویسل (۲۰۱۱) و پرسشنامه بدبینی به تغییر برونت و همکاران (۲۰۱۱) و مقیاس موفقیت برنامه های تغییر آرالوز و آگوک (۲۰۱۸) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-۲۱ و جهت بررسی پایایی و اعتبار مقیاس های اندازه گیری از شاخص آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های حاصل پژوهش نشان داد که اگرچه استدلال پیامدی، بدبینی ناشی از تغییر را کاهش می دهد، اما میان بدبینی به تغییر و
استدلال تناسبی رابطه معنادار وجود ندارد. همچنین بدبینی به تغییر با
موفقیت تغییر رابطه معنادار و منفی (غیرمستقیم) دارد. در نتیجه، پیشنهاد می شود مدیران تلاش کنند تا با ارائه استدلال مناسب نسبت به چرایی تغییر، از ایجاد بدبینی نسبت به تغییرات در سازمان جلوگیری کنند و بدین واسطه، به حصول اهداف و موفقیت برنامه های تغییر اطمینان بخشند.