در حال حاضر، عالقه به استفاده از ابزارها و تکنیک های عصب علمی برای مطالعه رفتار انسان در سازمان ها افزایش یافته است. بسیاری از محققین سازمانی با استفاده از اصط الحاتی مانند
علوم اعصاب شناختی سازمانی تاکید کرده اند بر نقش تاثیرگذار فرایندهای مغزی در تصمیمات مدیریتی و عملکرد افراد در سازمان.
استراتژی عصبی یکی از حوزه های جدید و بکری است که هرچند کمتر به آن پرداخته شده است اما می تواند پارادایم حاکم بر علم استراتژیک را با تغییرات جدی روبه رو سازد. با توجه به اینکه در تعاریف مربوط به استراتژی جنبه انسانی بودن آن مورد توافق همه صاحب نظران است،
استراتژی عصبی با تاکید بر تفاوت تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک تاکید می کند به مدیران و استراتژیست ها کمک کند تا با شناخت نحوه عملکرد نیمکره های مغز به سبکی متعادل و کارا و اثربخش در
مدیریت استراتژیک دست یابند و بتوانند از مزایای تفکر شهودی نیمکره چپ و تفکر منطقی نیمکره راست به طور همزمان استفاده نمایند. در این مقاله تاکید شده است به بررسی و معرفی
استراتژی عصبی در مراحل مختلف
مدیریت استراتژیک و کاربرد آن در سازمان.