ارایه الگوی مشارکت شهروندی در خط مشی گذاری فرهنگی (مورد مطالعه: سازمان تبلیغات اسلامی)

هدف اصلی پژوهش ارایه الگوی مشارکت شهروندی در خط مشی گذاری فرهنگی است. روش تحقیق حاضر، اکتشافی و کیفی می باشد. در بخش کیفی روش تحلیل مضمون استفاده می شود. جامعه مورد مطالعه، خبرگان سازمان تبلیغات اسلامی می باشند. محقق بعد از انجام 13 مصاحبه نیمه ساختار یافته از خبرگان و اساتید حوزه خط مشی گذاری سازمان تبلیغات اسلامی به اشباع نظری رسید. جامعه بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان حوزه خط مشی گذاری در سازمان تبلیغات اسلامی به تعداد 40 نفر است. روش نمونه گیری در بخش کمی، روش تصادفی ساده می باشد و حجم نمونه از طریق جدول مورگان به تعداد 36 نفر انتخاب گردید. روش جمع آوری داده در قسمت کمی، پرسشنامه است. نتایج تحقیق نشان داد که این مدل شامل 6 بعد بستر تمدن سازی، بازتولید فرهنگ مشارکت تمدنی، محرک های اجتماعی، خط مشی گذاری اثربخش، پیامدسنجی و غلبه بر موانع می­باشد. نتایج بررسی آزمون تی نشان داد که ابعاد و مولفه های تحقیق در وضعیت مطلوب و بسیار مناسب قرار دارند. نتایج بررسی آزمون فریدمن در مورد اولویت بندی ابعاد نشان داد که ابعاد تحقیق به دلیل نزدیک بودن میانگین رتبه آن ها به هم نزدیک بوده و لذا اولویت یکسانی دارند. اما در مورد مولفه های تحقیق، بهبود مکانیسم های اجرایی مشارکت در اولویت اول، مقابله با موانع ساختاری عدم مشارکت در اولویت دوم و برنامه ریزی و خط مشی گذاری غیرمتمرکز در اولویت سوم قرار دارد. مبتنی بر نتایج تحقیق، برای تحقق مدیران تمدن ساز استفاده از قشر تحصیل کرده خصوصا افراد باتجربه در راس امور خط مشی گذاری از اهمیت شایانی برخوردار است. از سوی دیگر، مهارت چند وجهی مدیران بالادستی خط مشی گذاری می­تواند در این زمینه نقش به سزایی داشته باشد. به علاوه، کادرسازی و انتخاب مدیران مناسب می­تواند مدیران جهادی تمدن ساز را محقق نماید. هدف اصلی پژوهش ارایه الگوی مشارکت شهروندی در خط مشی گذاری فرهنگی است. روش تحقیق حاضر، اکتشافی و کیفی می باشد. در بخش کیفی روش تحلیل مضمون استفاده می شود. جامعه مورد مطالعه، خبرگان سازمان تبلیغات اسلامی می باشند. محقق بعد از انجام 13 مصاحبه نیمه ساختار یافته از خبرگان و اساتید حوزه خط مشی گذاری سازمان تبلیغات اسلامی به اشباع نظری رسید. جامعه بخش کمی شامل مدیران و کارشناسان حوزه خط مشی گذاری در سازمان تبلیغات اسلامی به تعداد 40 نفر است. روش نمونه گیری در بخش کمی، روش تصادفی ساده می باشد و حجم نمونه از طریق جدول مورگان به تعداد 36 نفر انتخاب گردید. روش جمع آوری داده در قسمت کمی، پرسشنامه است. نتایج تحقیق نشان داد که این مدل شامل 6 بعد بستر تمدن سازی، بازتولید فرهنگ مشارکت تمدنی، محرک های اجتماعی، خط مشی گذاری اثربخش، پیامدسنجی و غلبه بر موانع می­باشد. نتایج بررسی آزمون تی نشان داد که ابعاد و مولفه های تحقیق در وضعیت مطلوب و بسیار مناسب قرار دارند. نتایج بررسی آزمون فریدمن در مورد اولویت بندی ابعاد نشان داد که ابعاد تحقیق به دلیل نزدیک بودن میانگین رتبه آن ها به هم نزدیک بوده و لذا اولویت یکسانی دارند. اما در مورد مولفه های تحقیق، بهبود مکانیسم های اجرایی مشارکت در اولویت اول، مقابله با موانع ساختاری عدم مشارکت در اولویت دوم و برنامه ریزی و خط مشی گذاری غیرمتمرکز در اولویت سوم قرار دارد. مبتنی بر نتایج تحقیق، برای تحقق مدیران تمدن ساز استفاده از قشر تحصیل کرده خصوصا افراد باتجربه در راس امور خط مشی گذاری از اهمیت شایانی برخوردار است. از سوی دیگر، مهارت چند وجهی مدیران بالادستی خط مشی گذاری می­تواند در این زمینه نقش به سزایی داشته باشد. به علاوه، کادرسازی و انتخاب مدیران مناسب می­تواند مدیران جهادی تمدن ساز را محقق نماید.

ارایه الگوی مشارکت شهروندی در خط مشی گذاری فرهنگی (مورد مطالعه: سازمان تبلیغات اسلامی) Keywords:

خط مشی گذاری فرهنگی , مشارکت شهروندی , هسته های تمدنی , مدیران تمدن ساز