سیاوش کسرایی ازچهره های شاخص ادبیات معاصر و از پیروان نیما است که درزمره ی تأثیر گذارترین شاعران این دوران است . بیشتر شهرت او به واسطه ی منظومه ی
آرش کمانگیر است. این شعر را از موفق ترین اشعار معاصر دانسته اند که پیوسته مورد نقد و تحلیلهای منتقدان قرار گرفته است؛ چرا که بهترین و موثرترین شعر او و در برگیرنده ی اسطوره ای زیبا وبه یادماندنی است و بدین سبب با اقبال عمومی و علاقه ی خوانندگان رو به رو شد و در حافظه ی تاریخی آنها حک گردید. بخش زیادی ازشهرت و اعتبار این منظومه مدیون شیوه ینوقدمایی اش و بخش دیگری به جنبه های سیاسی و مفاهیم نمادین و سمبولیک آن بر می گردد. کسرایی دراین منظومه با کاربرد نمادین باغ آتش ، برف ، جنگل ، خار، خاراسنگ ، قله ی البرز ، شعله های آتش ، تیر ، عمو نوروز، بچه ها ، آتشدان و ... سعی درترسیم نمادینجامعه ی گرفتار در استبداد و ایران کودتا زده ی دهه ی چهل دارد که اهالی این باغ آتش نور و گرمی و شورو
امید می خواهند و کودکان که امیدهای آینده هستند، باید برای آزادی و فردایی به دور از خفقان وسکوت به پا خیزندو این مهم با حماسه ی آرش و جانبازی او و تنهاتیردر ترکش امیدش، میسر می گردد. این مقاله به تحلیل وبررسی این نمادها و لایه های معنایی موجود درآنها می پردازد ؛ باشد که در درک بهتر آن موثر باشد.