گرچه همه
شهریار را به عنوان استاد غزل معاصر می شناسیم، اما در عصری که بعضی از معاصرین او شعر نو را به پایگاهی جهت طرح مسائل حیوانی تبدیل کرده بودند،
شهریار با بیان مضامین اخلاقی و عاطفی، راه دیگری در شعر نو گشود . در این مقاله به تفکیک مضامین سه شعر آزاد «ای وای مادر»، «مومیایی» و «پیام به انشتن» را مورد نقد و بررسی قرار می دهیم. در شعر «ای وای مادرم» همت بلند مادر و رنج و تلاش او برای نجات کودکانش را می ستاید. مادری که بعد از مرگ هم به فکر بچه هایش هست . مادری که
شهریار در سوگ اواین شعر را سروده است. در شعر آزاد «مومیایی» که در بازگشت به تبریز بعد از سی و پنج سال دوری سروده است، خود را به یک مومیایی تشبیه می کند که گویی بعد از قرنها دوباره زنده شده و مردم همه به او به چشم غریبه و بیگانه نگاه می کنند . به توصیف منزل ها و باغهای پدریمی پردازد که با او بیگانه اند. سیر در ضمن توصیف بازیه ای روزگار، به جهان ماوراء و عالم برزخ و حقیقت هستی می پردازد. ظالمان و مظلومان را توصیف می کند . به انسانها توصیه می کند که بنده شیطان نباشند .
شهریار هستی واقعی را در جهان پس از مرگمی داند. در آنجاست که همه به آرزوهای والای خود می رسند. و راه رسیدن به آن پیروی از دین است. در شعر «پیام به انشتن» معتقد استکه انشتن جهان دین و دانش را با هم آشتی داده است . از او می خواهد که از نبوغ خود برای التیام زخم انسان بهره گیرد و ناجوانمردان سنگین دل را کهبرای نابودی بشریت تلاش می کنند، به راه آورد . زمین را پایتخت امپرات وری وجدان سازد و جز برای علم و تقوا ارزش قائل نشود . به ادیان الهی توجه کند و همبستگی آنها را مشاهده کند. سرانجام بالا و بالاتر برود تا جایی که خدا را نیز پیدا کند .
شهریار خداجویی و خدمت بهخلق خدا را فلسفه ی هستی می داند و همگان را به تلاش برای رسیدن به ای ن آرمانهای والای انسانی دعوت می کند.