بررسی بنیادین تئوری های انگیزش و تبیین علل ناکارآمدی آنها در هزاره سوم

انگیزش جوهره ی خلاقیت و نوآوری کارکنان سازمان بوده و به تلاش های آنها انرژی و استمرار می بخشد. بر این اساس اندیشمندان و صاحب نظران زیادی از گذشته تاکنون به مبحث انگیزش پرداخته اند اما به دلیل ضعف در نگرش انسان شناسانه ی خود و عدم توجه به ابعاد گوناگون وجودی انسان و توجه صرف به بعد مادی او، نتوانسته اند به نظریات قطعی و کاملاً صحیحی که منطبق با فطرت انسان باشد دست یابند. در واقع خلأ اساسی در نظریات آنها، عدم توجه به بعد الهی و معنوی انسان و عالم هستی می باشد که این امر ریشه در تفکر بعد از رنسانس دارد، تفکری که پایه و اساس آن از نگاه فرانسیس بیکن به عالم و انسان شروع شد، و این تفکر تمامی مناسبات زندگی بشر را تحت تاثیر خود قرار داده و کم ترین توجهی به عالم غیب و بعد روحانی انسان ندارد. از این رو هدف از نگارش این مقاله تبیین، بررسی و تحلیل بنیادین مبانی نظری اندیشمندان غربی در مبحث انگیزش می باشد.نوع تحقیق بنیادی کتابخانه ای است و روش آن نظری و تحلیلی می باشد. بر این اساس در این مقاله موارد زیر مورد مطالعه قرار می گیرد:الف) تاریخ چه و سیر تکوینی نظریه های انگیزشب) نقد، بررسی و تحلیل دیدگاه غرب و اسلام نسبت به انسانج) خواستگاه انگیزش در فرهنگ غرب و تحلیل مبانی نظری اندیشمندان غربی

Keywords:

انگیزش , انسان , اومانیسم , فطرت , هدف خلقت