چگونگی ایجاد فضاهای فرهنگی و اجتماعی در میان بافت سنتی (نمونه موردی بافت شهردزفول) abstract
معماری ایرانی چون بسیاری از مظاهر فرهنگی ما در طول تاریخ خود از تداوم کم نظیری برخوردار بوده است. بهمراه گسترش شهرها، تعاملات میان شهروندان و ارتباط بین فضاهای شهری نیز توسعه یافت. با حاکم شدن شرایط جدید از آنجا که شهر قدیمنمیتوانست بعنوان تنها مرکز و تشکل فعالیتهای اجتماعی باشد میبایست نقاط و هستههای جدیدی بوجود بیایند و این امر به دلیل تغییر الگوهای مصرف و فرهنگ زندگی باعث تغییر افکار و اندیشهها و در نتیجه تغییر در
تعاملات اجتماعی و ارتباط بینفضاهای شهری شده است. (موسوی،خ. 1383 )در این مقاله سعی بر آن است که با روش توصیفی به شناسایی کیفیت های بافتسنتی و نقش آنها در افزایش
حس تعلق و دلبستگی ساکنین، بوسیله ایجاد
مراکز فرهنگی در مرکز محله ها پرداخته شود.همچنین ضرورت ایجاد
مراکز فرهنگی در
بافت سنتی نمونه موردی
دزفول آشکار می شود.با بهره گیری از روش مشاهده ومطالعات میدانی و کتابخانه ای به دنبال راهی برای باز زنده سازی
بافت سنتی و افزایش
تعاملات اجتماعی در شهر
دزفول و محلاتآن بوده در همین راستا با توجه به تاثیرات بافت بر حس اجتماع پذیری و تعلق ساکنین به بررسی این خصوصیات پرداخته و سپس بافت سنتیرا مورد مطالعه قرار داده و در مسیر یافتن راه حل برای سرزندگی بافت، کمبود فضای فرهنگی در بافت سنتیمشخص گردید.با توجه به سرانه کاربریهای موجود، عدم وجود
مراکز فرهنگی یکی از مشکلات بافت کهن شهر
دزفول میباشد .اما این بافت غنی در دل خود، برای زنده ماندن نیاز به مراکزی دارد که هم با بوم و فرهنگ ساکنین همخوان باشد و هم فضاهایی باقابلیت انجام امور اجتماعی داشته باشد. ایجاد میدان فرهنگی در بافت می تواند ما را بسوی هدف مورد نظر پیش ببرد. ضرورت نیاز
بافت سنتی به ایجاد
مراکز فرهنگی به چه صورت می باشد و چه نوع
مراکز فرهنگی با بافت قدیم همخوانی دارند