توسعه و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه تا حد زیادی به ایجاد سرمایه گذاری وابسته است. سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI یکی از بهترین روش های تأمین مالی پروژه های سرمایه گذاری است. FDI از یک طرف، در کشور خودی تخصیص بهینه منافع را برای بنگاه سرمایه گذار فراهم می کند. از طرف دیگر با انتقال دانش و تکنولوژی کشور سرمایه گذار به کشور میزبان، موجب افزایش تولید و قدرت رقابت پذیری آن خواهد شد. لذا جذب و ورود سرمایه گذاری مستقیم خارجی یکی از مهم ترین اهداف کشورها به خصوص کشورهای در حال توسعه می باشد. اگر برنامه و هدف اصلی توسعه را در هر کشور، غلبه بر مشکلاتی مانند: فقر پایدار، کمبود آزادی های سیاسی و بنیادین و تهدیدات اجتماعی، نادیده گرفتن نیازهای اساسی و اولیه جوامع عقب مانده، عدم ثبات اقتصادی در نظر بگیریم، وسعت دامنه عملکرد و دشواری تعریف توسعه قابل تصور خواهد بود. یکی از ارکان مهم توسعه، توسعه اقتصادی می باشد، که می توان آن را به طور خلاصه، افزایش تولید خالص ملی کشور تعریف نمود. عوامل بسیاری توسط اقتصاد دانان و پژوهشگران در عدم موفقیت در جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در بسیاری از کشورها مطرح شده است. در این میان یکی از سیاست هایی که در جذب FEI موثر است، سیاست های ارزی می باشد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی رابطه بین
نرخ ارز واقعی، سرمایه گذاری مستقیم سرمایه گذاری مستقیم خارجی و
تولید ناخالص داخلی از روش جوهانسن با معیار تعیین آکائیک استفاده شده است. نتایج مطالعه حاکی از آن است که
تولید ناخالص داخلی برروی
نرخ ارز تأثیر منفی و معناداری دارد، بدین معنا که یک واحد افزایش در
تولید ناخالص داخلی نرخ ارز را 1.27 واحد کاهش می دهد. همچنین سرمایه گذاری مستقیم خارجی بر
نرخ ارز تاثیر منفی و معناداری دارد، بدین معنا که یک واحد افزایش در سرمایه گذاری مستقیم خارجی
نرخ ارز را 0.0002 واحد کاهش میدهد. همچنین وجود رابطه بلند مدت بین متغیرها تدیید شده است.