تقابل اصل حق تعیین سرنوشت با اصل احترام به تمامیت ارضی و توسل به زور در اجرای آن abstract
در حقوق بین الملل معاصر همواره برخی از اصول آن در تقابل با یکدیگر دچار تعارضاتی می گردند،تقابل اصل حق تعیین سرنوشت و اصل احترام به تمامیت ارضی نیز از این امر مستثنی نیستند. با نگاهی بهرخدادهای امروزی، حق ملتها در بدست آوردن حق تعیین سرنوشت و رهایی از چنگال رژیم های مستبد منجر به بروز تنش ها و خشونت های مختلفی شده است، از جمله قیام های مردمی در کشورهایی نظیر تونس، مصر،لیبی و ... که در پاره ای از موارد همچون لیبی فجایع انسانی نیز دربرداشت و جوامع بین المللی را وادار به واکنش در قبال اینگونه جنایات ضدبشری کرده است. نمونهجدید آن صدور قطعنامه 3791 مورخ 39 مارس 1133 در ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی برای جلوگیری از حملات هوایی به معترضان بود. یا اقدامات گروه ها و اقلیتهایی که خواهان خودمختاری یا جدایی ازدولت مرکزی هستند . در اینجا دو اصل حق تعیین سرنوشت و اصل احترام به تمامیت ارضی در تقابل با یکدیگر قرار می گیرند. در این راستا هدف مقاله آن است، ابتدا هریک از این اصول را بطور مجزا، جنبه های مختلف آنانو جایگاه حقوقی هر یک از این اصول را در حقوق بین الملل مورد بحث و بررسی قرار می دهیم و سپس تقابل جنبه های مختلف این اصول، مورد ارزیابی قرار می گیرد. تا ببینیم هرگاه تعارضی در تقابل این اصول بوجود آید تکلیف دولتها در برخورد با آن چگونه باید باشد و کدام یک را باید بر دیگری ترجیح دهند.