دراین مقاله سعی شده است به مقوله
صلح ازمنظرعلی ع و ارتباط آن باشکوفایی
اقتصاد دردوره حکومت پنج ساله اش براساس مستندات تاریخی پرداخته شود بنظر می رسد ضرورت طرح چنین موضوعی امری لازم وپسندیده می باشد زیرا آنچه نسل امروز تصوری ازتاریخ کهن و شخصیت های تاریخی درعرصه
اقتصاد و
صلح و پیوندی که میان این دوپدیده وجود دارد قدری مبهم و غیرشفاف می باشد درروزگارما پژوهشهایی که ازسوی شرق شناسان صورت میگیرد عمدتا غیرمنقح و الوده به اغراض سیاسی و یاناشی ازفقدان معرفت درحوزه تاریخنگاری می باشد بنابراین نویسندگانی ازاین دست سعی دارند تاازامام چهره ای خشن ماجرا جو و بی توجه به شرایط اقتصادی جامعه تصویری صرفا جنگی ترسیم کنند اما حقیقت این است باتوجه به اینکه دردنیای گذشته خصوصا درمیان اعراب جنگ بعنوان امری اجتناب ناپذیر چهره می نمود با این همه امام با دارا بودن اوازه بلند درجنگاری و شجاعت اهل
صلح سلم وهمزیستی مسالمت امیز بودها ست طبق اسناد و شواهد تاریخی هیچگاه آن حضرت اغازگر جنگی نبود و همواره پایبند به مقررات انسانی و اصول اخلاقی حتی درمیدان نبرد بودها ست نمونه های بارز چنین مدعایی را میتوان درنبردجمل صفین ونهروان دید که امام چگونه طرفهای خود را ازطریق گفتگو به
صلح دعوت می کرد زیرا انسان درسایه
صلح و ارامش درتاریخ توانست به
اقتصاد سیاست فرهنگ وتمدن دست پیدا کند
صلح و ارامش درجامعه همواره بعنوان زیرساخت درخدمت اقتصادو تولید بوده است