امروزه ارتباط آدمیان با هم نوعشان از ارتباط مستقیم بصری چهره به چهره به ارتباط رسانه ای شخص به شخص بدل گشته است که این خود عاملی در جهت انزوای ناخودآگاه او گشته است . این تنهایی مقدمه ای برای افسردگی و پراکندگی انسان ها از یکدیگر می باشد.مساله
شکاف نسلی بین والدین به عنوان نسل دیروز و فرزندان به مثابه نسل امروز یکی از مهم ترین مسائلی است که در حوزه آسیبشناسی
خانواده وجود دارد . به عبارت دیگر ساختار روابط میان والدین و فرزندان در
خانواده هسته ای مدرن ، دستخوش تغییراتی بنیادین شده است . در
خانواده معاصر ، به دلایل مختلفی چون افزایش فردگرایی ، اهمیت یافتن حقوق فردی ، کاهش اقتدار والدین (بویژه پدر ) و افزایش سریع و وسیع ارتباطات جمعی ، فرزندان فاصله بیشتری با والدین پیدا کرده اند . فرزندان در قالب نسل سوم در برابروالدینی که نسل اول و دوم را تشکیل می دهند علیرغم حیات فرهنگی مشترک ، نگرش ، رفتار و عملکرد متفاوتی دارند . در این پژوهش آنچه مورد نظر است اختلاف ارزشی و نسلی میان پدران [ نسل اول و دوم ] و فرزندان [ نسل سوم ] است . از طرفی معماری که تنها درپس برآرودن نیاز های فیزیکی موجودی به نام انسان باشد نمی تواند معماری کاملی باشد . طراحی مجموعه های مسکونی به عنوان یکفضای زندگی بدون در نظر گرفتن فضاهای گردهم آیی برای تعاملات اجتماعی بسیار نا کارآمد نشان می دهد . بنابراین باید فضاها را طوری ساخت تا امکان برقراری تعاملات اجتماعی [ و ارتباط نسل ها ] در عین حفظ استقلال فردی وجود داشته باشد . این کار را می توان با مداخله در طراحی معماری که می تواند به حفظ خلوت و برقراری روابط منجر شود ، با در نظر گرفتن
هویت اجتماعی انجام داد