هدف از تحقیق حاضر بررسی
اهمیت نسبی اعتماد عاطفی و شناختی در بروز
یادگیری سازمانی و
تسهیم دانش در بین کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بندر آستارا می باشد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کارکنان شبکه بهداشت و درمان شهرستان بندر آستارا تشکیل می دهند. که تعداد آنها برابر 413 می باشد. برای تعیین حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده شده است و طبق این فرمول تعداد نمونه آماری برابر 199 بدست آمده است . روش مورد استفاده برای نمونه گیری نیز روش تصادفی ساده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد اعتماد عاطفی، اعتماد شناختی،
یادگیری سازمانی و
تسهیم دانش استفاده شده است. برای اطمینان از پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ بر روی 25 پرسشنامه استفاده گردید که در کل میزان آلفا برای تمامی پرسشنامه 0/879 به دست آمد که نتیجه این را می رساند که پرسشنامه ها دارای پایایی می باشند. در ادامه کار آمار توصیفی نشان داد که زنان نمونه ما اکثریت را تشکیل می دادند که پرسشنامه ها دارای پایایی می باشند. در ادامه کار آمار توصیفی نشان داد که زنان نمونه ما اکثریت را تشکیل می دادند . یافته های تحقیق نشان داد که اعتماد عاطفی و شناختی با یکدیگر دارای رابطه می باشند که میزان همبستی این دو متغیر در آزمون همبستگی پیرسون 0/687 به دست آمد (P>0/05). همچنین بین اعتماد عاطفی و شناختی با
یادگیری سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. تکنیک
اهمیت نسبی نشان داد که اعتماد عاطفی و شناختی بر روی
یادگیری سازمانی دارای همبستگی وزنی یکسانی نیست و اعتماد شناختی با 64/41% از کل همبستگی، وزن بیشتری در رابطه بین اعتماد عاطفی و شناختی با
یادگیری سازمانی دارد. همچنین آزمون فرضیه سوم نیز که با تکنیک
اهمیت نسبی به دست آمد نشان داد که اعتماد عاطفی نسبت به اعتماد شناختی دارای همبستگی وزن نسبی بیشتری در رابطه بین این دو متغیر با
تسهیم دانش را داراست. یافته های این تحقیق موید وجود رابطه وزنی بین ابعاد یک متغیر با متغیرهای تحقیق بود.