اسلام همچون سایر ادیان الهی، تفکر و ایدئولوژی خاص خود را در موارد گوناگون دارد و این نه تنها در بعد فردی بلکه در بعداجتماعی نیز تأثیر خواهد گذاشت. تحقیقات بسیار زیادی صورت گرفته است که نشان دهنده این موضوع است که حسابداری با محیط اطراف خود ارتباط و تعامل دارد. محققان بر این عقیده اند که زیربنای
اقتصاد اسلامی با زیربنای اقتصاد غربی کاملاً متفاوت است. ماهیت نظریه حسابداری اسلامی به مانند رهنمودی است درباره این که کارها چگونه باید انجام شوند تا اهداف اسلامی برآورده شود و در نهایت این که کارها در عمل چگونه انجام می شوند. اکنون بسیاری از کشورهای اسلامی سعی می کنند اقتصادشان را به ویژه در زمینه ی بانکداری با اصول اسلامی تطبیق دهند.بانک های اسلامی نه تنها در کشورهای مسلمان در حال توسعه است بلکه چنین بانک هایی در کشور انگلیس و بقیه کشورهای اروپا شکل گرفته است. اگر قرار باشد که احکام اسلام ارتباطی با استفاده گنندگان مسلمان داشته باشد لازم است توسعه نظریه حرفه حسابداری از این احکام پیروی کند. چارچوب مفهومی سیستم های حسابداری وابسته به غرب، با شناخت تفاوت بین اصول اخلاقی شخصی توسعه یافته است، بنابراین با جوامعی که اصول و اخلاقیات آنها بر تمام جنبه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی زندگی حکم فرما است(مانند آنچه در جوامع اسلامی وجود دارد)، ارتباط محدودی دارد.
اقتصاد غرب بر حاکمیت خصوصی تأکید دارد در حالی که در
اقتصاد اسلامی مالک حقیقی همه اموال خداوند متعال است و این اموال در دست ما یک امانت است. در اسلام چیزی به اسم مالکیت خصوصی وجود ندارد.