نقش مدیریت رفتار سازمانی درکیفیت کارآیی سازمانها

امروزه سرمایه های یک سازمان تنها سرمایه مالی و فیزیکی نیست بلکه سرمایه دانش افراد مهمتر از آن دو بوده و مورد توجه مدیران قرارگرفته است. به بیانی دیگر، مدیریت نیروی انسانی، وجه پیچیده مدیریت دانش است.موفقیت هرسازمانی به طور عمده بستگی به خصوصیات ویژگیها ، تلاش و دانش کسانی دارد که درآن کار می کنند و رشد آن سازمان برمحور کارکنان آن قرار دارد . وقتی دستگاهی را به کار میاندازید . آنچه را می باید انجام دهید ، چرخاندن کلیدی است تا آن را برای کاری که برای انجام دادن آن برنامه ریزی شده است وادارد .زمانی که از انسان صحبت می شود . چنین نیست او تواناییهای متفاوت و ناشناخته ای دارد . انسان موجودی پیچیده و حساس است . افرادبایکدیگر متفاوتند و درک آنان آسان نیست . دریک محیط و در یک شکل مناسب ، توانایی کاردو انسان ممکن است برابر با کار 3 یا حتی5 انسان باشد . همچنان که در شرایط و شکل نامناسب کارایی ثمر بخش همان 2 نفر می تواند صفر باشد .دراین میان وظیفه مدیران درسازمانها بسیارمهم است مدیران و سرپرستانی که در سازمانهای نظام اداره ی اموررا دردست می گیرند . برای موفقیت در کار ، ابتدا کار خود را بابررسی و شناخت شخصیت ، ویژگیها و توانمندیها ی کارمندان آن سازمان می بایست آغاز کنند . یعنی باید بدانند که چه عاملهایی کارمندان را به حرکت وامیدارد . سپس ، برنامه ریزی لازم را جهت بهسازی ، پرورش و نگهداری کارمندان می باید به عمل آورند