تربیت اخلاقی از دیرباز مورد توجه فیلسوفان، معلمین و والدین قرار داشته است. جوامع مختلف نهادها و موسسات اجتماعی نیز در طول اعصار به صورت های گوناگون به این مهم توجه خاصی مبذول داشته اند.
تربیت اخلاقی، بدون تردید از مهمترین وظایف تعلیم و
تربیت در هر جامعه است و هدف آن پرورش شهروندانی است که علاوه بر برخورداری از هوش و ذکاوت، افرادی با فضیلت، خیر و نیکوکار بار آیند. از سویی برخی از صاحبنظران تعلیم و
تربیت اصولاً تعلیم و
تربیت را اقدامی اخلاقی دانسته و رسالت اخلاقی تعلیم و
تربیت را ایجاد شرایط مناسب آموزشی و پرورشی جهت بهزیستی نسل های آینده می دانند. امروزه بین دو حوزه
تربیت و
اخلاق فرق هایی مطرح شده است تا آن جا که صاحب نظران علوم تربیتی و حوزه
اخلاق آن دو حوزه را دو علم مستقل می دانند، گرچه سابقاً و در یک جا مورد استعمال و بحث قرار می گرفت. گروهی به علم الاخلاق و فلسفه
اخلاق روی آورده و جمع دیگری به مباحث علوم تربیتی اشتغال و علاقه دارند. شیوه ها و روش های
تربیت اخلاقی، نکته ای است که هنوز از دیدگاه مربیان و دانشمندان علوم اجتماعی مناقشه برانگیز است و اجماع نظر قطعی در مورد آن حاصل نشده و این بیشتر به خاطر ظرافت و حساسیت امر آموزش در زمینه های اخلاقی و ارزشی است. لذا با التفات به نکات فوق، هدف اساسی مقاله حاضر پرداختن به مفهوم شناختی تحلیلی فرایند
تربیت اخلاقی از ابعاد و زوایای مختلف می باشد. بر این اساس روش پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد.