در این مقاله ابتدا از دو جنبه مثبت و منفی مفهوم
افسانه استفاده و نسبت آن با
اخلاق مطرح می شود. جنبه مثبت در تعریف
افسانه روح جمعی است. بشر به دنبال تقویت بنیادهای
روح جمعی اش به
افسانه ها، توتم ها و آیین ها پناه می برد. چنین به نظر می رسد که
اخلاق یکی از اصیل ترین مظاهر گرایش بشر به
روح جمعی است. از جنبه مثبت نسبت
افسانه و
اخلاق منجر به تقویت
اخلاق می شود. از جنبه منفی معنای
افسانه معنای دیگری داشته که با واقعیت فاصله دارد. در اینجا
افسانه امر مذموم و ناپسندی است و نسبت
افسانه و اخلاق، نه تنها تایید
افسانه اخلاق نیست بلکه پرهیز
اخلاق از
افسانه شدن است. مقاله در هر دو جنبه حرفهایی دارد. در اینجا از برخی دیدگاههای کاسیرر و ویتگشتاین بهره خواهیم برد. مفهوم
افسانه را از کاسیرر و مفهوم
روح جمعی را از ویتگنشتاین عاریت گرفته ام. سپس به آسیب شناسی
اخلاق اجتماعی خواهیم پرداخت و بر تفاوت
اخلاق فردی و اجتماعی تاکید خواهد شد.
اخلاق اگر صرفاً در محدوده ملاحظات، دستورات و از همه مهمتر زمینه ها و بسترهای فردی خلاصه شود، جز
افسانه ای به همان معنای منفی، بیش نیست. در نهایت با تکیه بر برخی خرده فرهنگهای جامعه ایران که عمدتاً مصادیق و نمونه های مبتنی بر تجربه شخصی نگارنده در شهر زنجان و برخی مظاهر اخلاقی در این شهر است به جنبه های کاربردی بحث خواهیم رسید.