توصیه به فراگیری ملکات اخلاقی و متخلق شدن به آنها، همواره به عنوان یکی از مبانی مهم و بنیادین در آموزه های دینی مطرح بوده و بخش زیادی از کتب آسمانی را دربر گرفته است. توجه به تهذیب نفس و سلوک رفتاری – اخلاقی همواره به عنوان یکی از عوامل موثر برای رسیدن به آموزه های اخلاقی مورد توجه عرفا و فیلسوفان بوده است. غزالی به عنوان یکی از بزرگان علمای کلامیه و متصوفه که در بحبوحه رواج طریقه اشعری و مسلک شافعی در خراسان ظهور کرد با پرداختن به مباحث اخلاقی ضمن اعتقاد به دگرگونی ملکات اخلاقی، نائل شدن به این ملکات را امری اکتسابی دانسته و با پرداختن به تهذیب نفس، آن را به عنوان عاملی برای رسیدن به کمال معرفی می کند که انسان ملزم به، توجه به آن است. غزالی ضمن تبیین جایگاه تهذیب نفس به عنوان یکی از اسباب و علل شکل گیری محبت، آن را عاملی جهت کسب سعادت معرفی می نماید که نقش بسزایی را در تغییر حالات فردی انسان به لحاظ عاطفی در قیاس مقابله او با ذات مقدس الهی داشته و باعث غالب شدن محبت ذات حق تعالی در جسم و روح او خواهد شد. این پژوهش در صدد تبیین نقش تهذیب نفس و مراقبه در میزان تاثیرگذاری محبت انسان به خدای متعال با تکیه بر آراء غزالی بوده تا از این رهیافت بتواند تفسیر روشنی از این موضوع را ارائه دهد. یکی از عالی ترین حالات انسان که رابطه ی مستقیمی نیز با افعال عبادی – دینی و یا به عبارت دیگر؛ با ایمان وی دارد و به عنوان اساس عرفان در کنار مبانی دیگر، نظیر اخلاص و معرفت یاد می شود، محبت و عشق الهی است. غزالی ضمن پرداختن به این موضوع، تهذیب نفس را به عنوان یکی از علل شکل گیری محبت الهی در ضمیر انسان معرفی کرده و بر این نکته تاکید می کند که این عامل نقش بسزایی در دستیابی انسان به سعادت ایفا می کند.