بررسی رابطه مهارت قدرت تفکر استراتژیک و هوش سازمانی بین مدیران دبیرستان های دخترانه شهرستان نیشابور

درک محیط و پیش بینی روندهای اصلی آن تنها راهی است که سازمان ها می توانند برای قرار گرفتن در موقعیتی بهترقدرت تفکر نسبت به رقبا بکار برند و این میسر نمی شود مگر در سایه وجود مدیرانی با قدرت بالای تفکر استراتژیک .هدف کلی این تحقیق تعیین رابطه بین قدرت تفکر استراتژیک و هوش سازمانی مدیران زن دبیرستان های دخترانه شهرستان نیشابور می باشد . به این منظور دو پرسشنامه برای ارزیابی هر یک از متغیرها استفاده گردیده است که اینپرسشنامه ها بین 83 مدیر توزیع گردید . هم چنین این تحقیق بر روی مدیران زن دبیرستانهای دخترانه شهرستان نیشابور صورت گرفته است که منظور از آن ،مدیران زن دبیرستانهای دخترانه دولتی و غیر انتفاعی به استثنای مدیران مراکز آموزش از راه دور و مدیران مراکز کم توان ذهنی می باشد . روش گردآوری داده ها از دو طریق کتابخانه ای کهمربوط به ادبیات تحقیق است و تحقیق میدانی مربوط به جمع آوری داده ها برای تایید فرضیه هاست . این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گرد آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی پیمایشی است و از آنجا که محقق به دنبال بررسی رابطه بین دو مولفه است این تحقیق از نوع تحقیقات همبستگی است .در این روش صرفا از روش پرسشنامه جهتگردآوری داده ها استفاده شده است . داده های مربوط به سنجش متغیر هوش سازمانی با استفاده از پرسشنا مه استاندارد کارل آلبرخت و.داده های مربوط به مهارت تفکر استراتژیک با استفاده از پرسشنامه استاندارد از کتاب strategic thinking نوشته دو تن از اساتید برجسته در این حوزه آقایان اندی بروس و کن لانگدن استخراج گردیده است و بر این اسا س روایی پرسشنامه ارزیابی قدرت تفکر استراتژیک به طریق محتوایی حاصل شده است . جهت تعیین پایاییابزار، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد . پس از جمع آوری و تحلیل داده ها، ضریب پایایی حاصل محاسبه شد که برابر با46.0 و نشان دهندهی پایایی بالای ابزار می باشد . در تحقیق انجام شده برای تجزیه و تحلیل دادهها، با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس، در بعد توصیفی از شاخص های فراوانی ، درصد، 6 جداول فراوانی 6 نمودارمیله ای و در بعد استنباطی از همبستگی پیرسن استفاده شده است به منظور بررسی رابطه ی بین هوش سازمانی،و مو لفه های آن با قدرت تفکر استراتژیک از آزمون کای دواستفاده شدهاست. بر اساس نتایج حاصله از آزمون فرضها بین هوش سازمانی با قدرت تفکر استراتژیک ارتباطی معنادار وجود دارد . به این معنا که افرادی که از امتیاز پایین تری در تفکر استراتژیک برخوردار هستند به همین تناسب در هوش سازمانی همامتیاز کمتری کسب کرده اند هم چنین بین مولفه های دانش و میل به تغییر و چشم انداز استراتژیک و فشار عملکرد با تفکر استراتژیک رابطه ای معنادار وجود دارد . به این معنا که افرادی که از امتیاز پایین تری در تفکر استراتژیک برخوردار هستند به همین تناسب در متغیرهای کاربرد دانش و میل به تغییر و چشم انداز استراتژیک و فشار عملکرد هم امتیازکمتری کسب خواهند کرد . بر اساس نتایج حاصل از فرض ها چنین می توان استنباط نمود که بین سرنوشت مشترک و اتحاد و توافق و روحیه با تفکر استراتژیک رابطه ی معناداری وجود ندارد زیرا بین امتیاز تفکر و سرنوشت مشترک و اتحاد و توافق و روحیه افراد تناسب خاصی وجود ندارد . با توجه به نتایج بدست آمده پس از اتمام این تحقیق که در آنرابطه قدرت تفکر استراتژیک و اجزای هوش سازمانی مورد بحث قرار گرفت می توان این پیشنهاد ها را به سازمانها ارائه داد که مدیران دارای قدرت تفکر استراتژیک با بکار بستن مفاهیم هوش سازمانی و تقویت آن بهتر میتوانند تصمیمبگیرند ، بهتر ارتباط برقرار نمایندو مذاکره نمایند ، مدیران دارای هوش سازمانی بالا قادر خواهند بود اثر قابل توجهی بر استراتژی سازمان داشته باشند ، این افراد جزء داراییهای ارزشمند سازمان به شمار میروند و به خصوص در زمان بحران ارزش خود را بیشتر نمایان می سازند و نیز با توجه به این موضوع که وجود تفکر استراتژیک نه تنها در سطوح بالای سازمانی بلکه در تمام سطوح سازمان لازم و ضروری است ، سازمان ها می توانند در انتخاب کارکنان خود در بخش های مختلف نیز از این موضوع استفاده کافی و لازم را ببرند. امید است این مقاله توانسته باشد اهمیت وجود تفکر استراتژیک را در سازمانها گوشزد نماید و نتایج بدست آمده نیز گامی موثر در جهت حل مسائل موجود در این عرصه باشد .

Keywords:

هوش , سازمان , هوش سازمانی , تفکر استراتژیک