نثر پارسی در سده نهم هجری به تدریج از مبالغه های صنعتی و فنی قرون مقدم آزاد می گشت؛ چنانکه آثار تکلف که در آنها به افراط به صنایع توجه شده باشد کم و برعکس رواج سبک ساده عادی بیشتر می شد. در آثار منثور عهد تیموری، کمتر به لهجه کهن پارسی توجه میشد و اصطلاحات و لغات و ترکیبات عمومی کاربرد بیشتری داشت. روش متداول عهد تیموری، سبک ساده و روان در نثر است. فیروزشاه نامه یکی از داستان های عامیانه فارسی است که در سال 887 ه.ق در تبریز توسط داستان گذاری به نام محمد بیغمی نوشته شده است. موضوع این کتاب داستان شرح زندگی فیروز شاه پسر ملک داراب و دیگر پهلوانان ایرانی است که مجلد سوم و ادامه داراب نامه از همین نویسنده است. در این اثر واژگان فارسی همچون پاچال، مادرگیر، پاتاوه و غژغاو؛ واژگان ترکی مغولی مثل طراقای،قراقرم،جوق جوق، یراق، ایغاغ، مشتقات عربی . فارسی، اشکال مختلف جمع فارسی و عربی، ترکیبات عربی مانند الله اکبر، کن فیکون، نعوذبالله، الصبر مفتاح الفرج؛ نیز اسماء مرکبی همانند طراقاطراق، نوشانوش، گریزاگریز؛ مترادف های عربی و فارسی؛ حروف اضافه مرکب؛ حروف ربط وابسته ساز و همپایه ساز؛ وجود دو کلمه پرسش با هم ؛ حائز اهمیت است. نگارندگان در این مقاله برآنند تا به بررسی ویژگی های زبانی(لایه صرفی) فیروزشاه نامه بپردازند و جایگاه این اثر داستانی را در سده نهم هجری تبیین نمایند.