بررسی منظرشهری آرمانی در ادبیات فارسی مطالعه موردی اسکندرنامه نظامی گنجوی abstract
نظر به اشتراکات و نزدیکی هنر
معماری و ادبیات و نیز تاثیر این دو از تئوری های روز فلسفی فکری در همه دوران ها، در این مقاله سعی خواهد شد تا با تکیه بر تصویر گری های ادبیات و خاصه شعر و نیز جریان حاکم بر اندیشه شاعران بزرگ ایرانی (در اینجا به طور خاص نظامی)
منظر شهری آرمانی را در چالشی جدید به ظهوری عینی و در قالب
معماری منظر جستجو شود. اگرچه بسیاری از شاعران و نویسندگان حوزه ادب فارسی در این میان دست به تبین و ارائه نظریه از
آرمان شهر زده اند، اما در میان آنان
نظامی گنجوی به گونه ای واضح و روشن تصویرگری نموده است.آرمان شهر نظامی از نمونه های بارز نظریه پردازی شاعران در این مقوله است. نظامی با زبردستی و چالاکی زبان به بیان مولفه های بصری، فرهنگی و...
آرمان شهر می پردازد، تصویری چنان پویا که کمتر نمونه ای از این دست را می توان در ادب فارسی کهن یافت.
منظر شهری به عنوان بستری کالبدی برای یک زندگی جمعی، همیشه نمایانگر سبک و سیاق فکری و فرهنگی مردم آن شهر بوده است. بستری که تاثیرگذار و تاثیرپذیر از همین فرهنگ است. در این مقاله از روش توصیفی (تحلیلی) بهره گرفته خواهد شد تا بتوان ردپایی از نگرش نظامی را در
معماری دوره شاعر با استفاده از آثار باستانی و هنری به جای مانده از آن دوران به نظاره نشست. ردپایی که تجلی آن در کلام می تواند نمود عینی و بیرونی داشته باشد. تقابلی که تلاش دارد تا با نزدیک شدن به
منظر شهری در نگاه معماری، جستجو در
معماری کهن ایران و بهره گیری از اشعار نظامی،
منظر شهری آرمانی را ترسیم و تا حد امکان بیان کند.
آرمان شهر از دید حکیم نظامی و بسیاری از شاعران دیگر دست نیافتنی و ماورائی ترسیم شده است و به نظر می رسد همچنان از چالش برانگیزترین تعاریف در علوم،
معماری و هنرهای امروزی می باشد.