یکی از موضوعات مهم و پیچیده در اقتصاد به ویژه اقتصاد اسلامی موضوع ربا و
بهره است در حالی که برخی اقتصاددانان چون «هارود» یافت میشوند که حقیقت «بهره» را افسانهای بیش ندانسته و میگویند:«بهره پدیدهای است که صرفاً از ارادة دو گروه وام دهنده و وامگیرنده سرچشمه میگیرد و عینیتی ندارد، همانند خیلی از حقایق ذهنی که هیچ حقیقتی ندارند اما ذهن آنها را به حقیقت تبدیل میکند». به اعتقاد اکثر اقتصاددانان نظام سرمایهداری، اقتصادی که در آن، «بهره» نباشد، مبتلی به تناقض درونی بوده در کوتاه مدت کارایی و در بلند مدت، حیات خود را از دست میدهد. برای مثال «پرایور» در مواجهه با اقتصاد اسلامی که در صدد حذف
بهره است با لحن کاملاً انتقادی میگوید: «موضوع به زبان ساده از این قرار است که اگر نرخ بهرهای وجود نداشته باشد
پسانداز کل کاهش مییابد» و در جای دیگر میافزاید: «با ثبات سایر عوامل، حذف نرخ
بهره اسمی به کاهش
پسانداز در نظام اقتصادی اسلام میانجامد.» و در نهایت، نتیجه میگیرد که چنین اقتصادی از تشکیل سرمایه و به تبع آن، از ادامة حیات باز خواهد ماند. چنین تفکری، اقتصاددانان سرمایهداری را بر آن داشته که به بیابانهای مختلف گاه در توجیه حقانیت
بهره و گاه در مقام اثبات علمیت و ضرورت اقتصادی «بهره» بکوشند و آن را مهمترین عامل شکلگیری
پسانداز و
سرمایهگذاری و رشد و توسعه اقتصادی بدانند. در این نوشتار نشان میدهیم که بر خلاف تصور رایج در اقتصاد سرمایهداری، پدیدة بهره، هیچ مبنای حقوقی و توجیه اقتصادی صحیحی ندارد و میتواند از اقتصاد حذف شود