معیشت و پیکرهبندی کالبدی مسکن سنتی ( مطالعه موردی: مسکن سنتی شهری بابل ) abstract
انسان در طی هزاران سال از طریق نوآوری در طراحی و بهره برداری از سرپناه ها به نقاط پرمفهوم و معناداری برای به خدمت درآوردن طبیعت جهت ساخت سکونتگاه ها دست یافته است. تعریف سنتی سکونتگاه یا مسکن تنها شامل سرپناه نیست، زیرا عوامل زیست محیطی و انسانی همواره بر یک واحد مسکونی تاثیرگذار بوده اند. آدمی در فضای شهری انواعی از
سکونت را تجربه می کند. در شهر به ملاقات با دیگر انسان ها و تعاملات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می پردازد و از این طریق
سکونت مجتمع را امتحان می کند؛
سکونت عمومی در بناهای عمومی شهری و با تجربه خاطره مشترک در مکان اتفاق می افتد؛ و
سکونت خصوصی را در خانه به عنوان دربرگیرنده و نگهدارنده انسان تجربه می کند. از این رو نتیجه و غایت
سکونت انسان بر روی زمین در مفهوم خانه نمود پیدا می کند، خانه ها همانند اعضای خانواده به یکدیگر تعلق می یابند، و دورنمای مسکونی شهر را شکل می دهند. نمایش کالبدی مفهوم
سکونت در مسکن فرصت بروز می یابد؛ به عبارتی مسکن نمود بیرونی رفتارهای انسان در محیط و یک فاکتور زیست محیطی موثر در کیفیات زندگی انسان هاست. در نتیجه می توان برای خانه دو بعد معنا ( مرتبط با مفهوم
سکونت ) و کالبد ( مرتبط با مسکن ) قائل شد. در معماری مسکن سنتی، انسان به یک خرد برای ساخت سرپناه ها منطبق بر محیط و زمانه خودش رسید؛ لذا دلیل پایداری و بقای معماری سنتی ارتباط عمیق و فرهنگی آن با محیط اطراف بوده است؛ اما در دوره معاصر از مسیر خردورزانه طراحی و ساخت مسکن دور شده ایم. برای بازیابی ریشه های چنین بحرانی در دوره معاصر نیاز به شناسایی فاکتورهای موثر در شکل گیری
مسکن سنتی و انطباق آنها با معماری مسکن معاصر است. از این رو در این مقاله با در نظر داشتن به یافتن تاثیرات فاکتورهای انسانی، بالاخص فاکتور معیشت، بر مسکن و به صورت موردی در
مسکن سنتی شهری بابل پرداخته شده است. در نتیجه ویژگی های فضایی و کالبدی
مسکن سنتی شهر بابل بر مبنای تاثیرات فاکتورهای پیش گفته تحلیل و ارزیابی می شود.