مسئل فقر و نابرابری شهری، مهم ترین معضل پیش روی جامع و مدیریت شهری، در سال های آینده خواهد بود. پیچیدگی های جدیدی که درنتیجه فرایند شهری شدن در مقیاس جهانی شکل گرفت اند، استفاده از روش ها و رویکردهای جدیدی را ایجاد می کنند. فرایندشهری شدن که اساسا فرایندی اقتصادی است، ریشه در شکل کنونی اقتصاد جهانی دارد و چنان قدرتمند است ک در چند دهه اخیر، تمام شهرهای جهان را متأتر کرده است.این فرایند، پیامدهای بسیار نامطلوبی برای کیفیت زندگی در شهرهای بزرگ داشته است. برای مقابله با این پیامدهای نامطلوب ضروری است تا
روش شناسی جدیدی ب کار گرفته شود. در این مقاله سعی شده با طرح مسئله فقر و نابرابری شهری، در چهارچوب تحولات چند دهه اخهر اقتصاد جهانی، رویکرد و
روش شناسی بدیلی را برای مواجه با مسائل شهری- فضایی ارایه شود. بر مبنای چنین
روش شناسی ای می توان بمعنای واقعی کلمه ،برای مسائل شهری، برنامه ریری و سیاست گذاری کرد. ابتدا، به شکل فشرده، به طرح مسئله پرداخته شده تاضرورت بازاندیشی دررویکردهای رایج نشان داده شود. در ادامه ، به طور کوتاه، به آسیب شناسی رویکردهای غالب در این حوزه و سپس، به تشریح چارچوب تحلیلی بدیل و
روش شناسی مربوط به آن پرداخته شد.