بر اساس آموزه های «اکوفمینیسم یا فمینیسم اکولوژیکی»، روابط مهمی میان رفتار زنان، رنگین پوستان و طبقات پستاجتماعی از یک طرف و رفتار طبیعت غیرانسانی از طرف دیگر وجود دارد. تبیین این روابط، به ویژه رابطه زن ،طبیعت وتعیین آنچه بالقوه موجب رهایی زن و طبیعت غیرانسانی می شود، اساسی ترین طرح فلسفه اکوفمینیسم است. این گفتار برروابط عملی و تجربی میان زن و طبیعت تکیه دارد.اکو فمنیستها در صدد هستند با استحکام پیوند میان زن و زمین و ریشه های بسیار قدیمی آن که در اسطوره ها و زبان وادبیات اکثر ملل جهان بی سابقه نیست، از ادامه بحران ها بکاهند. به اعتقاد ایشان، بهره کشی انسان از طبیعت را می توان تجسمو دنباله ستم بر زنان دید؛ به این معنی که این امر، نتیجه مرتبط ساختن طبیعت و جنس مؤنثی است که قبلاً توسط فرهنگمردسالار مورد تحقیر وستم واقع شده بود.در میان شاعران معاصر ایرانی،
سیمین بهبهانی از جمله سخن پردازانی است که دغدغه های اجتماعی و هستی شناسانه زنان را بااستعارات و تشبیهات حوزه طبیعت و محیط زیست به شکلی عمیق و مؤثر مطرح می کند و توجه به تسلط
فرهنگ قهر آمیزمردسالارانه همراه با توصیفات شاعرانه و تأثیرگذار وکنکاش های هستی شناسانه ، از بارزترین موتیف های شعری وی می باشدکه در این پژوهش به نمونه هایی از آن اشاره می شود.