داستان
عشق » خسرو و
شیرین « و »
لیلی و مجنون « جزء زیباترین آثار منظوم فارسی است ، که نظامی چنان استادانه آن را بی ان کرده و نظریات و تفکرات جامعه و نیز آداب و رسوم
را در دل آن جای داده است ، که هر خواننده فهیمی را متوجه منظور خود می کند . بین جامعه ایرانی با جامعه عرب تفاوت چنان است که حتی در زندگی طبیعی و ابراز
عشق هایی که در بین ابناء بشر طبیعی است ، این تفاوت را به خوبی می توان حس کرد . در داستان » خسرو و
شیرین « ،
شیرین زنی آزاد و آزاده است که اقتدار و نیز عفت و پاکدامنی و خویشتن داری او را به خوبی از زبان نظم نظامی که بیانگر عصمت زن ایرانی است ، مطرح می شود و نیز این را بیان می کند که زن ایرانی با تمام آزادی که د ارد حاضر نیست که حرمت خود را در برابر کاخ و زر بفروشد . گرچه
شیرین ظاهراً ساکن ارمنستان است ، قدرت انتخاب و تصمیم گیری بدون هیچ محدودیتی و نیز حتی ایستادگی در برابر وسوسه های بالاترین قدرت کشور ( شاه ) و بی
اعتنایی به سمت و مقام او ، توجه صرف به حفظ عصمت ا ز جمله مهمترین مشخصه
شیرین است . ولی در مورد
لیلی باید گفت که او زنی محدود است که حتی قدرت ابراز محبت نیز از او
گرفته شده است . او کودکی معصوم است که از همان کودکی با توجه به جامعه خود محدود می شود . در این مقاله قصد دارم تا مختصری در مورد تفاوت های شاهزا ده
شیرین و
لیلی را
( صرف نظر از
عشق عرفانی
لیلی ) و از زاویه رفتارها و هنجارهای معمول در جامعه بیان کنم ، با توجه به اینکه عاشق
شیرین فردی ایرانی و عاشق
لیلی فردی عرب است . سرانجام
عشق شیرین به وصال می انجامد و بعد از مرگ خسرو نیز با وفاداری
شیرین نسبت به او مواجه می شویم . و
لیلی برعکس ان است . در واقع داستان
عشق مجنون به
لیلی عشقی عرفانی است و
عشق خسرو به
شیرین عشقی مجازی است ، مجنون به ظاهر توجه ندارد و به قول وحشی بافقی : اگر در دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی
لیلی نبینی
عشق خسرو و
شیرین برگرفته از ظاهر ست و
عشق مینی محسوب می شود ، خسرو با شنیدن زیبایی ظاهری
شیرین آشفته او می شود . مجنون حتی بعد از وصال
لیلی با فرد دیگری ، باز هم
عشق او را در دل خود همانند گذشته حفظ می کند به عبارت دیگر هدف او وصال مجازی نیست ،
عشق او عشقی از نوع عذری است . یعنی سوختن ولی نرسیدن ، و به نظر می رسد که زیبا ترین نوع
عشق است .