در این مقاله به بررسی دیدگاه های رایج
هنر اسلامی بویژه
سنت گرایان و
تاریخی نگران پرداخته شده است وافکار بوکهارت و گدار به عنوان نمایندگان این گروه ها اشاره شده است.از منظر
بورکهارت هنر اسلامی کاربرد نمادو رمز را بهترین راه تبیین حقایق باطنی و عمیق دانسته میشود. و از نظر
آندره گدار هنر اسلامی مضمونی تزئینی دارد که از دیگر تمدنها الگو گرفته و خلاء خلاقانه و ابداعی بودن در آن نمایان است و معتقد است بیشتر از عناصرجغرافیایی و محیطی متاثر است و قائل به مضاکین عرفانی و نمادین نیست. یکی از بزرگترین دستاوردهای هنراسلامی این بوده که توانسته تجلی صوری آن حقیقت بیکران باشد. از این رو هیچ گاه
هنر اسلامی با هنر دنیوی قابل جمع نیست و تمامی هنرهای قدسی و سنتی، جلوه ای از حضور فراگیر حق و مکمل شریعت است هنراسلامی دستاورد اصولی است که به انسان می آموزداز طریق چیزی که می سازد و اشیائی که زندگی اش را دربرگرفته اند، همواره کلام خداوند را به یاد داشته باشند. تلاش برخی از مورخان هنر ، در متاثر دانستن هنراسلامی از الگوی دیگر تمدنها ، تا اندازه ای افزون بر ریشه های واقعه گرایانه آن ، ریشه در بد فهمی از مبانی فکری تمدنهای سنتی و سنت شرق ستیزی )یا اسلام ستیزی ( دارد. از این رو برخی
تاریخی نگران غربی میکوشند تاهنر اسلامی را غیر بومی جلوه دهند .