در سازمان همه افراد تصمیم می گیرند . مدیران ارشد هدف های سازمان را تایید می کنند . مدیران رده میانی و پایه، درباره عملیات اجرایی تصمیم می گیرند، کارکنان را انتخاب می کنند و درباره نحوه اجرا تصمیم می گیرند . البته
تصمیم گیری تنها درحیطه مدیران نیست . کارکنان عادی نیز تصمیماتی می گیرند که بر فعالیت ها و امور سازمان خود اثر می گذارند بنابراین، هریک از مدیران و کارکنان در سازمان به گونه ای با موضوع
تصمیم گیری سر و کاردارند . آنان ناچارند در فرایند انجام امور، از بین راه های متعددی که پیش روی دارند، یکی راانتخاب کنند . تداوم حیات سازمانها به قدرت بازسازی آنها بستگی دارد؛این بازسازی ازطریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز، و اصلاح و بهبود روشهای تحقق این اهداف انجام میشود . سازمان در مسیر تطبیق خود با تغییرات، ناگزیر از تقویت فرآیند نوآوری و
خلاقیت است؛ به مروز زمان سازمانهای غیرخلاق از دور خارج میشوند یامجبور میشوند سیستم خود رااصلاح کنند . تغییر ممکن است در کیفیت محصول و خدمات،فناوری،ساختار، فرآیند، سهم بازار، روابط کارگری، .... رخ دهد .از یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت با آشنایی مدیران با خطرات مختلف، می توان ریسک پذیری آن ها را افزایش داد تااز این طریق بتوان مدیران را در اتخاذ تصمیمات حیاتی تر یاری نمود. مدیران باید با تحقیق و بررسی
خلاقیت و ابداع را افزایش دهند و از این طریق تصمیمات بهتری اتخاذ کنند، آن ها می دانندکه هر چه مدیران خلاق تر و ریسک پذیرتر باشند تصمیمات بهتر و پویاتری اتخاذ می کنند و هر چه خلاق تر باشند
تصمیم گیری آن ها سریعتر خواهد بود