بررسی سرشت بشر در ادبیات جنگ ستیز:نگرش به رمان دشمنان اثر آیزاک بشویس سینگر abstract
پروردگار متعال بنای هستی را بر صلح، عشق و محبت استوار ساخته و احکامی همچون جهاد، قصاص و طلاق را تنها در شرایط ناچاری و درماندگی بشر وضع فرموده است. در بستر ادبیات جهان با نویسندگانی همچون آیزاک بشویس سینگر آشنا می شویم که از سویی با خلق آثارجنگ ستیز خویش در پی ایجاد دنیایی به دور از خشونت، نزاع و درگیری هستند و از سوی دیگر با درک عمیق از سرشت و عواطف بشریزمینه را برای حل مشکلات عاطفی وی هموار می سازند. هدف از این پژوهش، واکاوی رمان دشمنان اثر آیزاک بشویس سینگر به منظور آشناسازی خوانندگان با دیدگاه های این نویسنده لهستانی تبار آمریکایی نسبت به جنگ، دفاع و حقوق بشر است. در این پژوهش، کاستی های تقسیم بندی دوقطبی متون ادبی به جنگ ستیز و صلح طلب نیز بررسی خواهد شد. در این مقاله، روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی، -همراه با رویکرد فرهنگی خواهد بود. اهمیت این پژوهش در افزایش بصیرت سیاسی، ادبی و فرهنگی در میان نسل نوین ایران است. نتایج به دست آمده از این مقاله نشان می دهد که متون ادبی را نمی توان در دو طیف جداگانه و متناقض صلح طلب و جنگ ستیز قرار داد چرا که هر متنی قلمروهای متداخل معنایی و فرهنگی را شامل می شود که جداسازی و نقد یکدست آن کاری بسیار دشوار است. سرگشتگی شخصیت های مخلوق آیساک سینگر نماد سستی پایه های ایدئولوژیک حاکم بر آن دوران و پیچیدگی سرشت بشر است.