روند زندگی در
خانه های سنتی ایران ، دارای روح و حیات است . در حقیقت فرهنگ و خصوصیات روانی جمعیت استفاده کننده ، عاملی موثر در طراحی محیط مصنوع است . محیط مصنوع الگوی خود را از شرایط فرهنگی پیرامون می گیرد، لذا محله بندی ها ، توسعه و طراحی معابر ، فضاهای محله ای و بین محله ای علاوه بر شرایط طبیعی ، معیشتی، بر اساس اعتقادات ، سنتها ، فرهنگها و قومیتها استوار شده است . در اینجا سعی شده تا نسبت بین
خانه و
شهر بعنوان بستر و زمینه( فرهنگی، سنتی، اعتقادی و ....) بررسی شود. بررسی انجام شده در دو بخش آمده است .
بخش اول به بستر و زمینه تاریخی شهرکویری اردستان پرداخته ، به طوری که شکل گیری
شهر و تعامل
خانه با
شهر پی گرفته شده در نهایت هماهنگی کامل با بوم منتج شده است . بخش دوم به تغییر مفهوم
خانه و
شهر در اردستان پرداخته و عوامل ماهوی و ساختاری این تغییرات بررسی شده است . پیگیری این مبحث با تغییر نگرش مردم به زندگی وعدم هماهنگی ساختار
شهر اردستان با وضعیت فعلی به پایان رسیده است .
از تمامی بحثهای ارایه شده در این مقاله آنچه حاصل شده به شرح زیر می باشد :
خانه جزیی از یک
شهر بوده و هنگامی که کلیت
شهر در هماهنگی کامل با
خانه باشد ،
خانه مفهوم واقعی خود را پیدا خواهد کرد . بنابراین اگر،
خانه امروزی در
شهر امروزی جوابگو نیست ، به علت ساختار
شهر در جامعه امروز می باشد و به همین علت ،
خانه دیروز در
شهر دیروز پاسخگوبوده است . لذا ظهور مناسب هر کدام ، در شهرهایی که متناسب با آن نیستند ، امکان پذیر نمی باشد.