در فارسی امروز،کوتاهسازی به دلیل سرعت بخشیدن به ارتباط و تبادل اطلاعات متداول است. گرچه در ظاهر به نظر میرسد این فرایند که با کاستن عناصری از جاهای مختلف یک واژه یا عبارت شکلمیگیرد تابع قاعده و نظم خاصی نباشد، اما میتوان موارد کوتاه شده را براساس ساختار آنها دسته بندی کرد. در این مقاله تلاش شدهاست تغییرات اعمال شده بر واژهها در
کوتاهسازی که شامل حذفعناصراز
جایگاه آغازی یا
میانی پایه و یا
ترخیم که
حذف از جایگاه
پایانی است، بر اساس نظرات شقاقی) 1189 ( مورد بررسی قرارگیرد و
الگوهای ساختاری آنها مشخص گردد. در این راستاحدود 222 نمونه جمعآوری شده از کاربردهای مختلف بررسی و 11 الگوی گوناگون شامل حذفیک واژهی آغازی،
حذف واکه/هجای آغازی،
حذف هجا/همخوان میانی،
حذف یک واژهی میانی/ آغازی،
حذف دو واژهی آغازی و میانی/ آغازی و پایانی،
حذف تمام واژه/ هجاهای پایانی،
حذف همخوان یا واکهی پایانی،
حذف واکه و همخوان
میانی و پایانی،
حذف واکه و وند یاهجایپایانی به دست آمده، سپس این الگوهااز نظر فراوانی و میزان کاربرد سنجیده شدهاست. بررسی نمونهها نشان میدهد که
حذف همخوان/ واکهی
پایانی با 13 % دارای بیشترین کاربرد در بین تمامی الگوهایبهکاررفته است. الگوی واژههای آغازین و
میانی یک عبارت از کمترین کاربرد برخوردار است و فرایند
ترخیم که عبارت است از
حذف عنصر از جایگاه پایانی،شکل منظمتری دارد.