کودکان، کوچکان نارسی هستند که قدرت تشخیص ندارند و نمی توانند بد را از خوب جدا کنند. این حیوان جوان هنوز به درکو شعور درستی نرسیده تا مثل انسانهای جوان بفهمد چه برایش بد است و چه خوب
کودک موجودی پاک و صادق است کهفارغ از تمام غصه های بزرگان، در قصه های شیرین دنیای کوچک خود سیر میکند. خنده اش در بازی اتل متل اوج می گیرد ولای زمزمه پر مهر لالایی مادر، در خواب شیرین شبانگاهی آرام میخسبد، تا صبح فردا که باز چشم باز کند و طلوع دوبارهخورشید را نظاره باشد. افسوس که کسانی این کوچکان صادق را نشانه گرفته اند. از نا آگاهی آنها آگاهانه تله گسترده اند تا بهدامشان برگیرند و جیب های خود را پرپول سازند.این مقاله نگاهی به همین مقوله است. به تاثیر
تبلیغات تلوزیون بر همین افرادضعیف. برای شناخت و درک بیشتر، نخست به
تبلیغات و تاریخچه و مفهوم آن می پردازیم و دیدگاه کارشناسان این امور را بهمیان می کشیم. تا بدانیم
تبلیغات چسیت چه هدفی را دنبال می کند چه ویژگی های مثبتی دارد و جایگاه
تبلیغات در عصرارتباطات کجاست سپس سراغ
کودک میرویم.
کودک کیست ... نظرات گوناگون اندیشمندان از دیدگاه هم مذهبیون و همدانشمندان دیگر علوم انسانی در زمینه های مرتبط را کنکاش می کنیم. آنگاه به تاثیر
تبلیغات تلوزیونی می رسیم. هم تاثیراحتماعی، هم تاثیر روانی، هم تاثیر پزشکی و هم اینکه چه کسانی در سیاست و غیره از این تاثیرات بهره می برند و در آخر نتیجهگیری اینکه ما چه داریم میکنیم و چه بلایی بر سر مالکان آیندهی زمین وآفرینده ی فردا، می آوریم. چگونه داریم تمام دنیایشاد آنها را قربانی امیال و خواسته های مادی خود می کنیم. جوجه اردک زشت کابوسی از وحشت و خون است و باربی
کودک ما را به قعر حقارت می کشاند. مگر نه اینه که هدفمان از
تبلیغات رساندن یک پیام خاص غیر واقعی به
مخاطب است. بهشرط اینکه
مخاطب شعور تمایز واقعی و غیر واقعی را داشته باشد؛ که اگر نداشته باشد، دیگر همه چیز رنگ نیرنگ و فریب ودربند کشیدن همه عواطف و احساسات است.