آنچه دریافت اندیشه های
حافظ را دشوار می سازد دوسویه بودن
جهان بینی اوست. این دوسویگی نه نبردنور و ظلمت یا تضاد خیر و شر،که کشاکش وسوسه های زمینی و جاذبه های آسمانی است. در شعر او از یک سو رندی و قول و غزل موج می زند که ازلاادریگری وخوشباشی خیام سرچشمه میگیرد و از سوی دیگر وحدت وجود و عرفان و انسانی است که از چشمه ساران اندیشه مولوی سیراب می شود. این دوسویگی در تمام دوران شعر
حافظ آشکار است؛ جز در آخرین لحظه های زندگی او که خسته ازآدمیان و چالشهای هولناک آن دوران به غم خانه خویش پناه میبرد. این چنین
حافظ پژوهان در مدار دوقطب سرگردانند، دسته ای به حکم قاطع او را عارف مطلق _ آنگونه که با یزید و عطار و سنایی و مولویبود _ میدانند؛ 1و دسته ای دیگر تنها ردپای رندی را میجویند که منادی راه نو و پژواک آوازهای نازه است) اسدا... عمادی، 1931 : ص 143 و 151 (. آشنایی و سپس شیفتگی
گوته به شاعر بزرگ ایران از نادرهرویدادهای جهان ادب است که آن را می توان با شیفتگی افلاطون به سقراط و عشق جلال الدین مولوی به شمس تبریزی قیاس کرد شاعری که در سرزمین خودبه جایی رسید که شاه شاعران آلمان شد و به آستانه بارگاه شعر
حافظ رسید، شخصیت
گوته در مقام فیلسوف،گوینده سخنان تغز، دانشمند، ناقدزندگینامه و نمایشنامه و رومان نویس و... شخصیتی اصیل و شگفت است) عبدالعلی دستغیب، 1373 : ص .) 15 و 37 شعر در
حافظ و
گوته کیفیتی عرفانی دارد و به راهی بدل میگردد که انسان را رستگار می سازد و او را بهسادگی آغازین و اصل دین و یگانگی آغازینش با خدا و طبیعت باز گرداند و در همان زمان نه فقط زندگانی و لاجویانه بشری را انکار نمی کند بلکه می کوشد انسان را به مرتبه برتری که همانا سرشار از عشق و .) دوستی و ستایش زیبایی و شادی است رهنمون سازد) عبدالعلی دستغیب، 1373 : ص 15 و 37