افراد در طول شبانه روز در فضاهای متعددی قدم نهاده و بر آن اثر گذاشته و متقابلا از آن اثر می پذیرند. کیفیت این فضا ها و حس و حالی که دارند برای مخاطبان بسرعت قابل درک بوده و تجربه قرار گیری در آن محیط را خوشایند و یا نامطلوب میسازد. از دیرباز مطلوب سازی فضاها با هنر همراه بوده و هنر عنصر پالاینده و هویت بخش بسیاری از فضاها به حساب می آمده و البته امروزه نیز چنین است. به زبان بسیار ساده زمانی که هنر رسالت های خود را در محیطی عمومی به جا می آورد و به نوعی وظیفه پالایش و تعدیل سازی و خوشایند کردن فضاهای همگانی و عمومی را به عهده دارد اصطلاحا از آن به عنوان
هنر همگانی یاد می کنیم. در گذشته قالب های حضور هنر در خود عناصر سازنده فضا از جمله معماری بناها حضور داشته و یا در قالب مجسمه ها در ایجاد فضاهای دلچسب نقش آفرینی کرده است و بدین منظور عناصری مانند سنگ و چوب و آب و آتش را واسطه انتقال حس خوب خود می نموده است. بدون شک امروزه هنر به لطف تکنولوژی و مواد نوین که در اختیار دارد مجال بیشتری برای ظهور یافته و البته این در حالی است که تجربه حضور ما در محیط های ناخوشایند حکایت از عدم حضور این انرژی مثبت و سازنده دارد. امروزه افراد زمان بیشتری را نسبت به گذشته در فضاهای شهری سپری می کنند و عملا این فضاها در تمام ساعات شبانه روز پذیرای مخاطبان خود می باشد. از جمله عناصری که به محیط پویایی و زندگی می بخشد نور می باشد که در طول روز از موهبت بی دریغ خورشید فضاهای شهری ما را جان می بخشد و دیگر آثار هنر و معماری نیز به لطف نور تماشا می شوند. اما در شب داستان به گونه ای دیگر است، فضاها به سرعت رنگ می بازند و افراد نیز محیط ها را ترک کرده و شهر در خواب فرومی رود. ضرورت های زندگی شهری از جمله امنیت و آرامش شهروندان بدون حضور نور امکان پذیر نمی باشد. ازین رو در سراسر شهر عناصر
روشنایی حضور یافته تا فضا ها نبض داشته باشند؛ اما این
روشنایی ها به چه میزان به فضاهای عمومی و شهری ما حس خوب داده است در این پژوهش علاوه بر شرح مختصر اهمیت عناصر
روشنایی در فضاهای شهری و تاثیرات آن بر محیط و افراد، به کاربری آمیخته با هنر این عرصه نیز پرداخته شده و
روشنایی شهری را اینبار از منظر هنری و فرهنگی نیز خواهیم نگریست. در آخر نیز پیشنهاداتی کاربردی که در زمینه
روشنایی شهری با رویکرد اصلاح فرهنگ مصرف در قالب
هنر همگانی را طرح خواهیم زد.