یکی از مهم ترین عواملی که انسان را از سایر حیوانات متمایزمیکند آگاهی از خود است، یعنی توانایی تشکیل ی ک هوی ت و اختصاص دادن ارزشی به آن. به بیان دیگر، این ظرفیت در انسان وجود دارد که تعریف کند کیست و سپس ببیند که آیا آن هویت را دوست دارد ی اخیر. برای انسان این امکان وجود دارد که رنگها، صداها و شکلها و احساسهای خاصی را دوست نداشته باشد اما اگر فرد بخشها یی از خودش را دوست نداشته باشد، ساختار روانی او به شدت آسیب میبیند. چنین فردی در مسایل اجتماعی، تحصیلی یا شغلی، کمتر پیشرفت میکند زیرا توانایی دستیابی به پیشرفت و انتظار دستیابی به آن را در خود نمیبیند، برقراری و حفظ روابط دوطرفه و سالم اجتماعی برای او دشوار است و تنهایی و انزوا را بیشتر تجربه میکند.
اثربخشی به عنوان درجه و میزان دسترسی به اهداف تعریف شده و ملاک اثربخش ی،معمولا رفتاری است که مورد ارزشیابی قرار می گیرد. مع هذا، ملاک سنجش صرفا خود رفتار نم ی تواند باشد، بلکه رفتار را نسبت به انتظارات معینی که ارزشیابی کننده برای آن قایل است باید مورد سنجش قرار داد. در نتیجه رفتار ی ک نقش مع ین، در آن واحد، ممکن است به وسیله گروه های مختلف که انتظارات متفاوتی از آن نقش دارند، به اشکال متفاوتی ارزشیابی شوند. اثربخش ی می زان توافق رفتار سازمانی با انتظارات سازمانی است. در این مقاله سعی شد تا به ارتباط و نقش این دو متغیر بر یکدیگر پرداخته و با استفاده از
عزت نفس کارکنان،
اثربخشی فردی آنها را افزایش داد.