در این مقاله در پی آن هستیم تا با استفاده از چارچوب تحلیلی
فرهنگ سیاسی به بررسی افول جریان اصلاحات (1384-1376)درایران بپردازیم . براساس رویکرد
فرهنگ سیاسی که رویکرد مد نظر در این مقاله می باشد سقوط و افول بسیاری از
نخبگان سیاسی در ساختار قدرت ایران رامی توان ناشی از ایجاد فاصله بین
فرهنگ سیاسی توده ها و گروههای های اجتماعی با
نخبگان دانست .فرهنگ سیاسی عبارتست از ایستار های افراد نسبت به سیاست که بر اعمال سیاسی آنان تاثیر می گذارد واین ایستار متاثر از تفکر
عوام ،نخبگان ،شرایط ملی و ساخت سیاسی می باشد. بر اساس نگرش افراد به سیاست نوع
فرهنگ سیاسی عوض می شود. هرچه
فرهنگ سیاسی مدنی تر باشد توسعه و اصلاحات بیشتر خواهدبود.دراین مقاله فرض بر آن است که نوع
فرهنگ سیاسی عوام اجازه ی اصلاحات گسترده را به جریان اصلاح –طلبی طی سالهای 1384-1376 نداده و افول آن را رقم زده است. بنابراین با استفاده از این چارچوب و با بررسی ویژگی های
فرهنگ سیاسی در ایران و نیز بررسی
فرهنگ سیاسی عوام در جمهوری اسلامی و
فرهنگ سیاسی نخبگان اصلاحات به دنبال آن هستیم تا گسست و چالش بین
فرهنگ سیاسی نخبگان اصلاحات و
فرهنگ سیاسی عوام را مورد بررسی قرار دهیم وروشن نماییم که گسست بین
فرهنگ سیاسی توده ی عام و
فرهنگ سیاسی نخبگان اصلاحات ،منجر به افول جریان اصلاح- طلبی در سال های مورد بررسی در این پژوهش گردیده است.