بازار، پدیده پیچیده ای است که متناسب با شرایط و تحولات اقتصادی، دارای رفتارهای انقباضی و انبساطی می باشد؛ لذا شرکتها و سازمانها به منظور حصول موفقیت درکسب و کار خود میبایست مستمرا تغییرات و تحولات بازار را نیز پایش نموده، اقدام به برنامه ریزی جهت جذب و وفادارسازی مشتریان نمایند تا از این طریق بتوانند با بهره مندی ازکلیه قابلیت های خود، سهمی از بازار را در اختیار داشته باشند. اصولا ساختن و داشتن برند)نام، نشان، علامت تجاری( یکی از رویکردهای سرآمد و موثر در مدیریت بازار و
مشتری می باشد که در برخی از معیارهای مدل تعالی کسب و کارهمچون معیار پنجم: فرایندها، محصولات و خدمات و معیار ششم: نتایج مشتریان به ایجاد و تاثیرات آن اشاره شده است؛ همچنین با ایجاد برندی که دارای ویژگی هایی چون: یگانگی، سادگی ساختار و جامعیت باشد می توان بر روی تصویرسازی ذهنی مشتریان و
ادراک جامعه تاثیر شگرف گذاشت و فرایند وفادار نمودن مشتریان را نسبت به شرکت ومحصولات تسهیل نمود. از سوی دیگر با توجه به مطالعات کتابخانه ای انجام شده مشخص گردید که در معماری برند، ضروری است تا مدیران ارشد سازمان به همراه مدیران منابع انسانی، مدیران تولید و مدیران تحقیقات
بازاریابی به صورتخلاقانه و با در نظر گرفتن یک سری قوانین برندسازی، به مولفه های کلیدی از جمله هویت سازی برند، تصویر سازی برند،شخصیت سازی
برند و جایگاه سازی
برند اهتمام ویژه داشته باشند؛ زیرا این مولفه ها، نتایج ماندگاری نظیر: احساس وتصویر مطلوب ذینفعان، رضایت بیشتر مشتری، حساسیت کمتر نسبت به قیمت و درصد بالاتری از تکرار کسب و کار را درپی دارد و بررسی ها نیز نشان می دهد مشتریان به ارتباط خود با محصولات و شرکتهایی که
برند خود را خوب مدیریتمی کنند، اهمیت داده و تمایل به استمرار آن دارند.