مشارکت اجتماعی زنان در وضعیت جامعه سنتی و توسعه یافته ( مطالعه موردی ایران ) abstract
مشارکت در زندگی تا بدان اندازه اهمیت دارد که ارسطو آن را محور زندگی سیاسی قرار داده است و در امر خطیرمشارکت اجتماعی،
زنان بعنوان نیمی از پیکره اجتماع محسوب می شوند و هر جامعه ای که بخواهد نسلی بارور و پویا درزمینه های فرهنگی اجتماعی و سیاسی تربیت کند نیازمند نیروی عظیم مادران و
زنان می باشد. در این تحقیق با استفاده ازروش توصیفی تحلیلی و به شیوه تحقیق کتابخانه ای بدنبال پاسخ به این سوال اصلی هستیم که
مشارکت اجتماعی
زنان درجامعه
ایران در مقایسه با جوامع
توسعه یافته و از دیدگاه فرهنگ های گوناگون بشری چگونه می باشد و در پاسخ به اینسوال فرضی باید گفت دیدگاه اولیه و اصلی در قریب به اتفاق کشورها و فرهنگها از دوران باستان حاکی از ضعیفه بودنزن و موجودی که مقید به دستورات مرد خانواده بوده و بعنوان شخصیتی حقیقی در بدنه اجتماع دارای نقش خاصی نبودهاست. کم کم بر اثر ترقی و پیشرفت های علمی و فرهنگی و احساس نیاز به جنس دوم در جهت سرعت بخشی به امر توسعهو نوسازی جوامع توجه به زن از انقلاب صنعتی شروع شد و منجر به دادن حق رای به آنان در قرن بیستم گردید. در اینمیان در جامعه
ایران زن در محیط پدرسالاری رشد کرده که متاثر از فرهنگ قبیلگی و پاتریمونیالسم تحت سیطره مردخانواده بعنوان نان آور خانه بوده و به دلیل فرهنگ و تعصبات و سنت های قدیمی مبنی بر ضعیفه بودن زن عملا ازمشارکت در اجتماع و سیاست محروم بوده ولی در سال های اخیر بسمت احقاق حقوق خود گام های ضعیفی براشته اند.