مکینتایر و مسیله شکاف واقع-ارزش بر اساس کتاب در پی فضیلت

بی شک مساله شکاف واقع- ارزش را باید در زمره مسایل بسیار مهم فلسفه اخلاق به شمار آورد. طرح مسیله شکاف واقع - ارزش را به فیلسوف شکاک و تجربی مسلک اسکاتلندی، دیوید هیوم منسوب دانسته است.هیوم مدعی بود که استنتاج قضایای اخلاقی متضمن باید / نباید از قضایای متضمن هست /نیست. امکان پذیر نیست. فیلسوفان اخلاق از این آموزه هیومی با عنوان (مغالطه هست - باید) یاد می کنند پس از هیوم جرج ادوار مور، فیلسوف تحلیلی مشرب انگلیسی ان اموزه هیومی را به نوعی احیا کرد. مور مدعی بود که مفهوم (خوب) را بر حسب مفاهیم نا اخلاقی/ خاصه های طبیعی نمی توان تعریف کرد. وی فیلسوفانی را که مفهوم (خوب) را بر حسب مفاهیم نا اخلاقی/ خاصه های طبیعی تعریف کرده اند به ارتکاب مغالطه ای با عنوان (مغالطه طبیعی انگاری) متهم می کرد. عده ای از فیلسوفان اخلاق در صدد تایید مغالطات مطرح شده از سوی هیوم و مور درآمده اند و گروهی نیز در صدد رد آموزه های آن دو بوده اند. السدر مکینتایر فیلسوف نو ارسطویی امریکایی، از جمله فیلسوفانی است که با رد شکاف واقع - ارزش سعی کرده تا ترکیب خاصی از چگونگی بروز و ظهور نظریات محوطه شکاف در واقع - ارزش به دست دهد و استدلال هایی برای نشان دادن بطلان آن اقامه کند. در این مقاله نخست اختصار، آموزه های هیوم و مور درباره شکاف مذکور را از نظر خواهیم گذراند و سپس به ملاحظات مکینتایر درباره آن شکاف خواهیم پرداخت.

Keywords:

قانون هیوم , مغالطه طبیعی انگاری , شاکله ارسطویی , استدلال کارکردی , مکینتایر , شکاف واق-ارزش