معماری معاصردر هاله ای از ابهام در تعامل میان پیشرفت های علمی و پیدایش اصول معماری نشات گرفته ازتبعات فناوری های منتج از آن به انحای گوناگون در تکاپوی راهی است که همزمان با جهانی شدن، خصوصیات بستر معماری را به بهترین نحو
انعکاس دهد. چرا که امروزه هدف معماری می تواند انسجام بخشی به روند تکامل مکان و فضا با جنبه های مختلف زندگی انسان امروزی باشد .معماری سنندج در این تحولات اخیر سهم بسزایی از
تقلید صرف معماری التقاطی ،آن هم در جنبه های صرفا ظاهری، داشته است. این در حالی است که این شهر در استان کردستان واقع شده که تمدن آن به چندین هزار سال می رسد و از معماری صخره ای و کوهستانی و ویژگی های خاص خود برخوردار بوده است . بیشترین آثار معماری سنندج تحت تاثیر مناطق مرکزی ایران بوده است، اما همواره معماری بومی عناصر معماری وارداتی را ارتقاء بخشیده و با تکیه بر خصوصیات بستر بروز معماری آنها را به کار برده است،کاری که معماران امروزی باید تمام تلاش خود را در این جهت، یعنی احیای معماری بومی انجام دهند. این پژوهش در این راستا با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسناد موجود و آثار معماری به جا مانده از ادوار گذشته، سعی دارد آنچه از عناصر معماری بومی که در قالب عملکرد و فرم در دوران خود مثمر ثمر بوده است را بشناسد و طراحان معمار را (به واسطه این که این عناصر جزیی از هویت و ذهنیات مردم از سرزمین و محل زندگیشان است) ،به سوی
معماری زمینه گرا سوق دهد.این تحقیق با روش توصیفی ،تحلیلی در تلفیق با روش کیفی به مطالعه منابع وتوصیف عناصر بومی معماری پرداخته و با روش کیفی به ارایه راه کار هایی در سطح نظری می پردازد.