نابرابری در دسترسی و استفاده از منابع و امکانات از جمله مباحثی است که توجه مجامعه جهانی را بخود جلب کرده است یکی از ابعاد نابرابری، تفاوت های آموزشی است. ویکی از شاخصهای تفاوتهای آموزشی تفاوتهای جنسیتی است براساس آمارهای ارائه شده از سوی سازمان ملل بی سوادی در زنان بیشتر از مردان است و حدود دو سوم بی سوادان جهان را زنان تشکیل می دهد. در نتیجه زنان از منابع محدود اجتماعی چون فرصتهای مناسب شغلی، قدرت و اعتبار اجتماعی کنار گذاشته شده و نمی توانند از امکانات موجود در جامعه خود بهره کافی بگیرند. نظامهای آموزشی به دختران امتیازی کمتری می دهد، علاوه بر آن در همین نظام است که زنان تسلیم شدن به ایدئولوژی های مسلط مردانگی و زنانگی را می آموزند. زنان به رشته های خاصی جهت داده می شوند که نهایتاً فرصتهای شغلی آنان نیز کاهش می یابد. اگرچه جامعه ما با افزایش درصدی دختران در دانشگاه رو برو می باشد و ازچندسال گذشته بیش از 50 درصد از ورودی های دانشگاهها را دختران تشکیل می دهند اما توجه به توزیع و پراکندگی آنان در رشته های مختلف نشان می دهد که هنوز دختران به سوی رشته های خاصی جهت داده می شوند. همچنین مردانه باقی ماندن سلسله مراتب آموزشی بیانگر وجود فاصله ای است که در واقعیت میان دخترها و پسر ها از نظر موفقیت تحصیلی وجود دارد. در این مقاله به توصیف وضعیت نابرابری آموزشی در میان دختران و پسران جوان در مقطع آموزش عالی و روند تغییر و تحولات آن با استفاده از آمارهای رسمی کشور در سه دهه گذشته پرداخته می شود.