بررسی تطبیقی نمادپردازی در حکایت یوسف و زلیخا با نگاره یوسف از دام زلیخا می گریزد از نسخه بوستان سعدی دوره تیموری
Publish place: همایش بین المللی شرق شناسی، تاریخ و ادبیات پارسی
Publish Year: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 1,249
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
OSPL01_069
تاریخ نمایه سازی: 21 اردیبهشت 1397
Abstract:
پارسیان همواره ادبیات را گرامی داشته و ادیبان فرزانه ای در بستر جامعه پارسی رشد نمودند. نسخ خطی فاخری از دوران مختلف به جای مانده است که نشان دهنده احترام و توجه ایرانیان به این مهم است. به واسطه هنر نسخه آرایی تمامی هنرهای وابسته بروز بیشتر یافتند؛ از آن میان نگارگری است که در بستر کتابت کتب ادبی بالیده است. بدین روی ادبیات و نقاشی ایرانی پیوسته در ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر بوده اند. از عناصری که در همه ی فرهنگ های بشری غنا بخش هنر و ادبیات بوده است نمادپردازی می باشد. نمادها با عمق بخشی به اثر هنری مفاهیم والا را در قالب ملموس در اختیار مخاطب قرار می دهند. شاعران و هنرمندان پارسی نیز از این امر بهره بسیار برده اند. از شاعر قرن هفتم هجری سعدی آثار گرانمایه ای از جمله کتاب بوستان به جای مانده است. یکی از اشعار مشهور این کتاب حکایت یوسف و زلیخا است. این داستان بارها مورد توجه شاعران مسلمان قرار گرفته است. نسخه مشهوری از بوستان سعدی در دوره تیموری کتابت گردیده که نگارگر آن کمال الدین بهزاد پرآوازه دوران است. در این نسخه یکی از نگاره ها مربوط به حکایت یوسف و زلیخا می باشد. نمادهای تصویری و کلامی در این حکایت و نگاره، این آثار هنری را از چارچوب یک متن یا تصویر معمول فراتر برده و لایه های عمیق تری را جلوه گر ساخته اند. در این مقاله تلاش بر این است تا نمادینه ها و نشانه های کلامی در متن حکایت یوسف و زلیخا با نقش های نمادین نگاره یوسف از دام زلیخا می گریزد از بوستان سعدی مکتب هرات تطبیق داده شود. طبق نتایج به دست آمده کمال الدین بهزاد بر اساس شمای کلی داستان نگاره را ترسیم کرده است. نمادپردازی در هر دو اثر ادبی و تصویری به درک بیشتر موارد نغز کمک نموده است. اما نوع استفاده از عناصر در بخش هایی مشترک و در مواردی بنا به تفاوت بستر سازنده اثر متمایز بوده است.
Keywords:
Authors
معینه السادات حجازی
عضو هییت علمی دانشگاه بجنورد