تجربیات زیسته ی دانشجومعلمان ازگرایش به شغل دوم در دانشگاه فرهنگیان کرمان

شغل دوم یکی از پدیده های رایج در عصر حاضر می باشد و اخیرا این پدیده دانشجو معلمان را نیز تحتتاثیر خود قرار داده است.از انجایی که ممکن است شغل دوم پیامدهای جبران ناپذیری را برای جامعه بههمراه داشته باشد بررسی فرایند دوشغله شدن دانشجومعلمان ضروری بنظر می رسد. پژوهش حاضر باهدف تحلیل فرایند دوشغله شدن و بروز پیامد فقرتخصص ناشی از ان در دانشجومعلمان انجام شده است.روش این پژوهش به صورت کیفی و از رویکرد روایت پژوهی استفاده شده است. جامعه پژوهشدانشجومعلمان دانشگاه خواجه نصیر کرمان می باشد و حجم نمونه نیز شامل 18 نفر از دانشجومعلماندوشغله ای می باشد که به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبهعمیق و بدون ساختار جمع اوری و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که عواملی ازقبیل: نیازهای براورده نشده ، مقایسه درون وبرون سازمانی ، ابهام در جایگاه و شان اجتماعی معلمان،فضای اجتماعی مخاطره امیز و فرصت افرین و رفتارهای اجتماعی درون و برون فردی از رضایت شغلیدانشجومعلمان کاسته و انها را به سمت شغل دوم هدایت می کند. دانشجو معلمان دوشغله با درگیرکردن بخشی از افکار ،فعالیتهای جسمانی ، زمان ،سعی و تلاش و عملکرد خود در شغل دوم موجبکاهش سطح دانش و مهارتهای اموخته شده در دانشگاه می شوند و فقر تخصص را در حرفه معلمی خودرقم می زنند.

Keywords:

حرفه معلمی , شغل دوم , فقر تخصص , دانشجو معلمان