تجدد و به تبع آن مهاجرت و شهرنشینی، مشکلات عدیده ای را برای محیط های مسکونی فراهم آورد و بافت های شهری را تبدیل به محیط های خشک، پرمصرف، فاقد حریم و حس تعلق مکان و همسایگی و... کرده است. در این فضاها انسان ها در جوار هم، همدیگر را نمی شناسند و اصولا این آشنایی را مهم نمی دانند. حریم و عرصه های انسانی و فضایی در مسکن امروزی از بین رفته است حتی خانواده ها از مسایل مختلف دیگری مثل محل بازی بچه ها، حریم محله، سایه اندازی و اشرافیت بصری و... اظهار نارضایتی می کنند. بافت جدید با ترکیب جمعیتی اغلب مهاجر از روستاها اطراف با خرده فرهنگ های متفاوت و گاه متضاد، طی نیم قرن گذشته به شدت در معرض تحولات کالبدی و فضایی ناشی از ناآگاهی مردم و مسیولان بوده است، در همین راستا برای بهبود و ارتقای کیفیت و کمیت فضاهای شهری به خصوص مسکونی و تغییر نگرش مردم به مسکن، یکی از راهبردهای اساسی برای رفع این مهم، طراحی بر اساس اصول و معیارهای اجتماعی و فرهنگی از جمله همسایگی است.
سرزندگی در فضای همسایگی یکی از عواملی است که باعث فضای تجمعی بیشتر در
مجتمع مسکونی می شود .